چاپ در ایران

چاپ در ایران

چاپ در ایران

چاپ در ایران

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

سازمان های امروزی از هر نوع و اندازه با فشار فزاینده ای برای بهبود کارایی و اثربخشی روبرو هستند . تقریباً در تمام کشورهای جهان، وزارتخانه ها، سازمانهای دولتی، شرکتهای دولتی، دانشگاهها،بانکها و موسسات مالی و اعتباری، شهرداریها، بیمارستان ها ،موسسه های عام المنفعه، بیش از گذشته ازنظر پاسخگویی مالی زیر فشارند. این فشارها باعث شده است که مدیران ارشد سازمانها برای گسترش سطح خدمات خود به فکر تغییر رویکردهای مدیریتی و مخصوصا نظام های برنامه و بودجه افتاده تا از این طریق بتوانند علاوه برکاهش فشار بر روی سازمان موجبات توسعه فعالیتهای خود را فراهم آورند.


 مدیران در سالهای اخیر با درک موقعیت خود در جستجوی یافتن راهکارهای مناسب  در استفاده موثر از منابع، برآمده اند . مدیران در غلبه براین مشکل با چالشهای زیر روبرو هستند :



  • تعیین بهای تمام شده واقعی و درست کالا و خدمات

  • اتصال برنامه های عملیاتی به استراتژیها

  • تعیین شاخصهای عملکردی و مدیریت آنها

  • بهبود فرایندها

  • ارزیابی گزینه های استفاده از خدمات بیرونی یا برون سپاری

  • همسو ساختن فعالیتها با رسالت و برنامه راهبردی سازمان


سیستم سنتی حسابداری، نمی تواند بین مصرف منابع و نتایج به دست آمده به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط برقرار کند و تنها به جمع آوری هزینه ها می پردازد. اکثر مدیران نیز به همین دیدگاه عادت دارند و تنها به جمع هزینه های دستگاه در هریک از طبقه های مواد هزینه ای توجه می کنند و سیستم حسابداری نیز که در همین جهت شکل گرفته است موجب تقویت دیدگاه این گونه مدیران می شود. حسابداران و مدیران باید دیدگاه خود را تغییر دهند وبه جای اندازه گیری مخارج برحسب منابع، به اندازه گیری هزینه ها برحسب خروجی ها و نتایج به دست آمده)پیامدها) روی آورند. زمانی که اطلاعات حسابداری نه تنها از منظر منابع صرف شده بلکه از منظر خروجی ها و نتایج به دست آمده یعنی هزینه فعالیتها، هزینه فرایندهای درون فعالیتها، و هزینه واحد خروجی(محصول) و هزینه نتایج حاصل از خروجی ها ، در اختیار مدیران  قرار گیرد، مبنای معتبرتری برای تصمیم گیری در اختیار خواهند داشت.


 


در بخش دولتی نیز رویکردهای فوق که مورد استفاده بخش خصوصی بود، در دولت‌ها قوت و قدرت گرفته است و رویکردهای خروجی‌محوری، شهروندمحوری و بازارگرایی که رویکردهای بخش خصوصی است جایگزین رویکردهای بخش دولتی یعنی فرآیندمحوری ، بروکراسی مداری و انحصار گردیده  و شاکله مدیریت دولتی نوین را بوجود آورده است. بنابراین مدیریت بخش خصوصی و بخش دولتی و ابزارهای مدیریتی مورد استفاده هر یک به دیگری نیز سرایت کرد و مورد عمل قرار گرفته است بطوریکه در ادبیات حرفه ای، عبارات "مدیریت دولتی" و "مدیریت خصوصی" جای خود را به عبارت "مدیریت" داد.


در این میان محاسبه قیمت تمام شده محصول یا هزینه‌یابی محصول که پایه و اساس حسابداری صنعتی بود )حتی حسابداری قیمت تمام شده بعضا بجای حسابداری صنعتی استفاده می گردید( از طریق نظام بودجه ریزی عملیاتی با توجه به ضرورت ها و رویکردهای مدیریت دولتی نوین به شکل فزاینده ای مورد توجه جدی دولت ها قرار گرفته است .


هزینه یابی کالا و خدمات به شیوه متداول حسابداری قیمت تمام شده که از حسابداری صنعتی اتخاذ شده است به عصر انقلاب صنعتی باز می گردد که اصلی ترین عنصر تولید عبارت از نیروی کارمستقیم بود.
در سیستم های صنعتی، هزینه سربار ابتدا از واحدهای خدماتی به واحدهای تولیدی تخصیص می یافت و سپس بر اساس یک نرخ سربار یکسان به محصولات سرشکن می شد. این شیوه در قرن نوزدهم که نسبت هزینه های غیر مستقیم(سربار) به مستقیم 20 به 80 بود مورد استفاده زیادی در صنعت داشت چرا که هزینه های سربار سهم زیادی را نسبت به هزینه های مستقیم در بر نداشت و با یک نرخ جذب ثابت  مثلا بر اساس مجموع دستمزد مستقیم(به دلیل محوریت نیروی کار مستقیم) به محصولات سرشکن می گشت و در نتیجه قیمت تمام شده نهایی تقریبا بدرستی محاسبه می شد. اما در قرن بیست و یکم که رقابت در بازار کالا و خدمات شدت گرفت و موضوع کیفیت و رضایت مشتری محوریت یافت ،واحدهای خدماتی و پشتیبانی و تحقیقاتی زیادی از قبیل واحدهای کنترل کیفیت ، خدمات پس از فروش ، ارتباط با تامین کنندگان ، رسیدگی به شکایات مشتریان، تعمیر و نگهداری ، تحقیق و توسعه ، فروش و بازاریابی و ... حول واحدهای تولیدی


شکل گرفتند و به دلیل پیشرفت چشم گیر تکنولوژی  سهم و محوریت نیروی کار مستقیم در تولید نیز کاهش یافت به طوریکه نسبت هزینه های غیر مستقیم(سربار) به مستقیم 80 به 20  اعلام شد .


در چنین شرایطی که هزینه های غیر مستقیم و سربار سهم بسیار زیادی را نسبت به هزینه های مستقیم به خود اختصاص می داد سرشکن کردن سربار بر محصولات با نرخ یکسان به ویژه هنگامی که تنوع محصولات بالاست قیمت تمام شده واقعی را به دست نمی دهد.  قیمت تمام شده نادرست موجب تصمیم گیری های نادرست در حوزه های ارزیابی عملکرد مالی دستگاه ها ، تخصیص منابع ، تعیین قیمت و تعرفه کالا و خدمات می شود . همچنین اموری نظیر اتخاذ سیاستهای صحیح برای کاهش هزینه تولید محصولات و استفاده از ابزارهایی مانند اصلاح فرآیندها، مهندسی مجدد ساختارها و فرآیند ها برای حذف فعالیتهای دارای اولویت کمتر، تجدیدنظر در کمیت و کیفیت محصولات برای ایجاد تعادل بین هزینه تولید آنها با بودجه اختصاص یافته، تجهیز منابع درآمدی جدید،مقایسه قیمت ها با استاندارد را منحرف نموده و امکان استانداردسازی خدمات ، برون سپاری خدمات به صورت کلی یا جزئی ، تعیین رقابتی بودن خدمات را با مشکل مواجه خواهد نمود.


بدین ترتیب ، موضوع نحوه محاسبه قیمت تمام شده محصول(کالا و خدمات) عامل اختلاف نظر و عدم تفاهم لازم بینحسابداران و حسابرسان از یک سو  و مدیران و مهندسان از سوی دیگر گردید 
به طوریکه مدیران نمی توانستند معضلاتی را که در تصمیم گیری ها به تازگی با آن مواجه شده بودند را به حسابداران منتقل کنند .رویکرد حسابداران به قیمت تمام شده رویکرد هزینه ای و رویکرد مدیران رویکرد فرآیندی بود .در واقع حسابداران عامل افزایش یا کاهش قیمت تمام شده محصولات را 
مواد هزینه می دانستند در حالیکه مدیران و مهندسان عامل افزایش یا کاهش قیمت تمام شده را فرآیند قلمداد می کردند و این از حوزه ادراک حسابداران خارج بود .


در سال 1988 کاپلان و کوپر که خود از حسابداران خبره و متخصص بودند و در حوزه مدیریت نیز فعالیت داشتند با درک این شکاف ادراکی بین مهندسین و مدیران از یک سو و حسابداران از سوی دیگر ، با انتشار کتابی به نام "حلقه مفقوده" اعلام کردند آنچه که باعث هزینه می شود فعالیت است نه نیروی انسانی ،تجهیزات و دیگر اقلام هزینه ای . بنابراین اگر چیدمان کارها یا همان فرایند انجام کار تغییر کند 
هزینه ها نیز تغییر می کند. لذا برای تعیین قیمت تمام شده خروجی یک فرآیند(محصول یا خدمت) باید مجموع هزینه های فعالیت های دخیل در فرآیند را محاسبه کرد و هزینه های سربار را به تفکیک فعالیت ها و با نرخ جذب های متفاوت ( هزینه سازها) به آنها تخصیص داد . بدین ترتیب رویکرد نوینی به حوزه حسابداری مدیریت و هزینه اضافه شد که تحت عنوانهزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) نام گرفت .


به طور خلاصه رویکرد و تکنیک هزینه یابی و مدیریت بر مبنای فعالیت (ABC/M) نه یک روش حسابداری قیمت تمام شده بلکه یک ابزار قدرتمند مدیریتی برای افزایش کارایی و اثر بخشی و در نهایت بهره وری سازمانی است. این شیوه هزینه یابی از بخش صنعت و تولید به بخش خدمات و نیز خدمات بخش دولتی نیز کشیده شد و اکنون در اغلب کشورها برای محاسبه قیمت تمام شده خدمات دولتی از این شیوه استفاده می شود.  


بها یابی در سیستم تولید به موقع


سیستم های تولید درست به موقع (JIT) و بهایابی پس گرد


 نوآوری های بدیع در مدیریت انبار (موجودی کالا) و روش های تولید، تحول و دگرگونی عمده ای در مدیریت، موجودی کالا و شیوه حسابداری آن را سبب گردیده است. شاید مهمترین این نوآوری ها را بتوان فلسفه تولید درست به موقع (JIT) دانست. هدف سیستم های تولید درست به موقع (JIT) تأمین مواد درست در زمان تولید و تحویل کالاها دقیقا در زمان فروش آنهاست. یک سیستم JIT دارای سه ویژگی مهم زیر است:


‏موجودی های شرکت کاهش می یابد؛ چرا که مواد بجای آنکه در انبار ذخیره شوند، دقیقا در زمان تولید تأمین می شوند. بار دیگر زنجیره ارزش را به خاطر بیاورید، در این زنجیره سعی بر آن بود که فعالیت های فاقد ارزش افزوده را کاهش دهیم. ذخیره کردن و نگهداری موجودی ها در انبار یک فعالیت فاقد ارزش افزوده است. ما با پیاده کردن سیستم JIT می توانیم به میزان قابل ملاحظه ای مقادیر موجودی ها را کاهش دهیم.


در فرآیند تولید باید بازنگری اساسی صورت گیرد، به طوری که بهبود کیفیت و کاهش فعالیت های فاقد ارزش افزوده کانون توجه قرار گیرند. یک سیستم تولید JIT مستلزم این است که فرآیندهایی (مراحلی) که باعث بوجود آمدن واحدهای معیوب می شوند، سریعاً بازنگری و اصلاح شوند؛ زیرا انباری در این سیستم وجود ندارد که واحدهای معیوب جهت انتظار کار مجدد روی آن ها یا اسقاط شدن به آن مکان ارسال گردد.


اصولاً زمان لازم برای تولید یک محصول باید کاهش یابد. این امر به شرکت هایی که از سیستم تولید JIT استفاده می کنند امکان می دهد تا برای پاسخگویی به تقاضای مشتریان خود انعطاف بیشتری نشان دهند، و در این رابطه از مقدار کالای در جریان ساخت خود همواره بکاهند.


هر یک از موارد بالا فواید مالی چندی را نصیب شرکت می کند. با کاهش مقادیر موجودی ها، شرکت ها دیگر پول نقد خود را در موجودی ها یا در فضای انباری که موجودی ها در آن نگهداری می شود و ارزش افزوده ای را در بر ندارد حبس نکرده و متحمل مخارج بیهوده ای نظیر انبارداری، بیمه آتش سوزی، و بهره پول (بهای تمام شده سرمایه استقراضی یا مالکانه) نمی شوند. تأکید بر حذف فعالیت های فاقد ارزش افزوده و بهبود فرآیند تولید موجب پایین آمدن بهای تمام شده تولید می شود. همچنین، ریسک مربوط به ناباب شدن موجودی ـ به ویژه در صنعت کامپیوتر و صنایعی که محصولات آن چرخه عمر کوتاهی دارند ـ کاهش می یابد.


‏از دیدگاه نظری، یک سیستم JIT نیاز به موجودی ها را از میان می برد؛ چرا که فرآیند تولید هیچ محصولی آغاز نمی شود مگر آنکه بدانیم آن محصول فوراً به فروش خواهد رفت. سیستم JIT ‏نیازمند عرضه کنندگان مطمئن برای تحویل قطعات با کیفیت مطلوب در زمان مقرر است. در بخش دریچه ای به دنیای واقعی، شما مشاهده خو اهید کرد که ‏اعتصاب کارکنان یکی از عرضه کنندگان قطعات شرکت جنرال موتورز، این شرکت را با چه مشکلاتی روبرو کرد.


‏همچنین معمولاً شرکت هایی که از سیستم JIT استفاده می کنند، همواره سفارش هایی را در نوبت تولید دارند، به این ترتیب جریان تولید آنها بی وقفه و پیوسته برقرار می باشد. چنانچه شرکتی به علت عدم وجود سفارش جدید، به ناچار عملیات خود را برای زمان طولانی متوقف نماید، مزیت های سیستم JIT زیر سئوال خواهد رفت.


پیاده سازی سیستم JIT نیازمند سطح بالایی از برنامه ریزی و هماهنگی بین فعالیت های مختلف خرید، تولید، و فروش است. شرکت هایی که در هماهنگی و انسجام هر یک از این فعالیت ها با مشکل مواجه اند نباید تا زمان برطرف شدن مشکلات مورد نظر، سعی در پیاده سازی سیستم JIT داشته باشند.


بهایابی پس گرد (معکوس یا وارونه)


شرکت هایی که از سیستم تولید JIT استفاده می کنند، اهمیت چندانی برای ارزشیابی و ردیابی بهای تمام شده موجودی هایشان قایل نیستند، چرا که در اغلب مواقع سطح موجودی های این شرکت ها اندک و بی اهمیت است. با وجود این، مدیران این شرکت ها بازهم برای مقاصد تصمیم گیری های خویش مایلند از بهای تمام شده محصولات آگاهی یابند. پس از آنکه مدیران با مشکلات مربوط به استفاده از سیستم های بهایابی مرسوم در محیط های تولید مبتنی بر JIT مواجه شدند، یک شیوه بهایابی سرراست جدیدی ابداع گردید.


تأثیر اعتصابات کارکنان بر سیستم تولید درست به موقع


در شرکت جنرال موتورز، همانند بسیاری از کارخانجات، کاربرد شیوه تولید درست به موقع گسترش یافته است. طی ماه مارس سال 1999، کارکنان یکی ازکارخانه های تولید کننده لنت ترمز این شرکت، به نشانه اعتراض به خرید لنت ترمز توسط شرکت از قطعه سازان دیگر، به جای خرید از کارخانه های خود د‏ست از کار کشیدند. در نتیجه این اعتصاب، موجودی اندک قطعات لنت ترمز به زودی پایان یافت و شرکت جنرال موتورز به ناچار تولید اتومبیل های سواری و کامیون خود را در آمریکای شمالی متوقف نمود. برآورد های اولیه حکایت از آن می نمود که تداوم این وضعیت، روزانه 50 ‏میلیون دلار زیان برای شرکت به بار می آورد. حفظ نیروی کار در حالت فعال برای هر شرکتی یک عامل حیاتی است، به ویژه برای شرکت هایی که از سیستم JIT استفاده می کنند. همان گونه که در شرکت جنرال موتورز دیدیم، سیستم JIT مستلزم اطمینان یافتن از تمام اجزاء فرآیند تولید است. اگر تنها یک بخش از این فرآیند در انجام وظیفه خود کوتاهی نماید، کل سیستم کارایی خود را از دست می دهد.


در شیوه مرسوم بهایابی، ردیابی بهای تمام شده به صورت متوالی و از ابتدا به موازات پیشرفت کار در جریان ساخت انجام می گیرد. این کار تا جایی پیش می رود که به بهای تمام شده کالای فروش رفته برسیم. در بهایابی پس گرد که بدیلی برای بهایابی مرسوم تلقی می شود، بهای تمام شده تمامی اقلام تولید مستقیماً در حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته ثبت می شوند. با انجام این کار؛ صرفه جویی قابل ملاحظه ای در زمان و حجم فعالیت های دفتری بوجود می آید و از اشتباهات محاسباتی نیز کاسته می شود. در صورتی که حسابداران در پایان هر د‏وره حسابداری دریافتند که در شرکت مقداری از انواع کالاهای ساخته شده، نیمه ساخته و مواد، ‏باقیمانده است، آنها می تواند با استفاده از بهایابی پس گرد ‏ارزش این موجود‏ی ها را ثبت کنند.


بهایابی پس گرد یک روش بهایابی است که به طور وارونه یا معکوس از بهای تمام شده کالای فروش رفته، بهای تمام شده تولید را به موجودی های کار در جریان ساخت تخصیص می دهد. اصطلاح پس گرد یا معکوس احتمالاً به این خاطر مصطلح گردیده است که د‏ر مواقعی که موجودی هایی در پایان فرآیند تولید باقی می ماند بهای تمام شده آنها از حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته و از میان فرآیند تولید، تا نقاطی که این گونه موجودی ها باقیمانده، به عقب برگشت داده می شود‏. شکل 8 ‏به مقایسه روش بهایابی متوالی و شیوه بهایابی پس گرد می پرد ازد. در شیوه بهایابی پس گرد، بهای تمام شده تولید د‏ر پایان فرآیند تولید، به استناد ‏اینکه مقدار موجودی پایان د‏وره بسیار اندک یا صفر می باشد. در حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته ثبت می شوند.


چنانچه میزان موجودی ها در پایان دوره صفر باشد، شرکت نیارزی به انجام ثبت های تعدیلی مربوط به برگشت بهای تمام شده تولید از حساب بهای تمام شده ‏کالای فروش رفته نخواهد داشت. (د‏ر بخش ب شکل 8 ‏، شیوه برگشت بهای تمام شده از طریق پیکان هایی که در جهت سمت راست نشانه گرفته شده ‏ردیابی گرد‏یده است.) اگر در پایان د‏وره موجودی هایی باقی مانده باشد، شرکت باید بخشی از بهای تمام شده را از انتهای فرآیند تولید (برای مثال، از بهای تمام شده کالای فروش رفته) به آن موجودی ها برگشت دهد. چگونگی انجام این کار در مثال زیر بیان می شود‏:


 یک مثال :



مثال :


شرکت تجهیزات پزشکی  که از سیستم JIT ‏استفاده می کند، عرضه کننده یک نوع فشار سنج برای اندازه گیری فشار خون بیماران می باشد. بهای مواد مستقیم هر دستگاه فشار سنج 5 ‏ریال می باشد. این شرکت سفارشی را برای تحویل 10000 ‏دستگاه فشار سنج طی ماه دی دریافت نموده است که تنها سفارش دریافتی برای ماه مورد نظر است. در ابتدای دی ماه هیچ نوع موجودی در انبار وجود نداشت. بهای تمام شده مواد بالغ بر 50000 ‏ریال، و بهای تبدیل بالغ بر 94000 ‏ریال در دی ماه می باشد. خرید مواد به صورت نسیه انجام شده است. 54000 ‏ریال از بهای تمام شده تبدیل به حساب سربار کارخانه و 40000 ‏ریال آن به حساب دستمزد پرداختنی بستانکار می شوند. با استفاده از بهایابی پس گرد و منظور نمودن مستقیم بهای تمام شده در حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته، ثبت های روزنامه زیر در طی دی ماه انجام شده است:


بهای تمام شده کالای فروش رفته ...................... 50000


  حساب های پرداختنی .........................                        50000


بابت ثبت خرید و مصرف مواد مستقیم


بهای تمام شده کالای فروش رفته ...................... 940000


‏  دستمزد پرداختنی ................................                         40000


  سربار کارخانه ....................................                           54000


‏بابت ثبت بهای تمام شده تبدیل این مثال حرف آخر و نسخه افراطی تولید JIT را از طریق منظور نمون بهای تمام شده فعالیت های تولیدی، به تدریج که به وقوع پیوست، به حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته، در اختیار می گذارد. د‏ر نسخ (سبک) دیگر، بهای تمام شده دستمزد و سربار به حساب بهای تمام شده تبدیل منظور می شوند و سپس بهای تبدیل به موجودی کالای ساخته شده یا بهای تمام شده کالای فروش رفته تخصیص می یابد. هرچد که شما د‏ر عمل، با شیوه های نامتعارف دیگری نیز روبرو می شوید، اما این اصل را به یاد د‏اشه باشید که اگر شرکت در پایان د‏وره حسابداری هیچ گونه موجودی کالای در جریان ساختی نداشته باشد، حسابداران برای مقاصد گزارشگری برون سازمانی معمولاً الزامی به رد‏یابی اقلام بهای تمام شده از میان موجودی های در جریان ساخت، نخواهد د‏اشت.


چنانچه شرکت در پایان د‏ی ماه تمام 10000 دستگاه فشارسنج را به فروش رساند و کالایی در انبار موجود ‏نداشته باشد، به ثبت های اضافی نیازی نخواهیم د‏اشت. اما اگر این شرکت د‏ر پایان دی ماه د‏ارای موجود‏ی هایی باشد، لازم است تا بخشی از بهای تمام شده تولید به این موجودی ها تخصیص داده شود. برای تشریح این موضوع، ما فرض می کنیم شرکت سینا در پایان دی ماه دارای موجودی های زیر است:


 موجودی کالای در جریان ساخت، 1000 واحد که از نظر بهای مواد ‏و تبدیل 40 ‏درصد تکمیل شده اند.


 موجودی کالای ساخته شده، 1000 ‏واحد تکمیل شده اند که به فروش نرسیده اند.


‏این شرکت بهای تمام شده تبدیل مربوط به تکمیل هر دستگاه فشار سنج را 10 ‏ریال محاسبه نموده است. به علاوه، مواد مستقیم هر واحد از کالای در جریان ساخت اول دوره 5 ‏ریال می باشد. بر پایه این اطلاعات، بهای تمام شده هر یک از موجودی های پایان دوره به شرح زیر محاسبه می شود:


 موجودی کالای در جریان ساخت، ( 1000 واحد × 5 ‏ریال مواد)+(درجه تکمیل 40% × 1000‏واحد × 10 ریال بهای تبدیل یک واحد) = 5000 ‏ریال + 4000 ‏ریال = 9000 ریال.


موجودی کالای ساخته شده، 1000 ‏واحد × ( 5 ‏ریال مواد + 10 ‏ریال بهای تبدیل) = 15000 ‏ریال.


‏ثبت های مربوط به برگشت (پس گرد) بهای تمام شده تولید از بهای تمام شده کالای فروش رفته به موجودی ها به شرح زیر است:


موجودی کالای در جریان ساخت ................................ 9000


موجودی کالای ساخته شده ......................................... 15000


    بهای تمام شده کالای فروش رفته ..........................             24000


بابت ثبت موجودی های پایان دوره


اگر بهای تمام شده این موجودی ها با استفاده از روش بهایابی متوالی مرسوم در حساب ها منظور می شود، ما مشاهده می کردیم که مواد خریداری شده در زمان خرید در حساب موجودی مواد ثبت می شود. وقتی مواد مصرف می شود و بهای تبدیل به وقوع می پیوندد، این بهای تمام شده ها در حساب کالای در جریان ساخت ثبت می گردد و سپس به حساب کالای ساخته شده و سرانجام به حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته انتقال می یابد. شکل 9 ‏با ترسیم جریان بهای تمام شده، به مقایسه روش بهایابی متوالی مرسوم (بخش الف) و روش بهایابی پس گرد (بخش ب) می پردازد.


به نظر شما با موجودی اول دوره بعد چگونه برخورد می شود) شرکت می تواند از بهایابی متوالی مرسوم برای ثبت عبور بهای تمام شده و محصولات از حساب های موجودی استفاده کند، و یا اینکه ثبت پس گرد فوق را معکوس نماید. با معکوس کردن ثبت پس گرد شرکت حساب های موجودی را بستانکار کرده و بهای تمام شده کالای فروش رفته را بدهکار می کند، بنابراین وضعیت به همان وضعیت موجود قبل از انجام ثبت پس گرد بر می گردد. (اگر شما بتو انید مباحث مربوط به ثبت های تعدیلی و ثبت های معکوس را که در درس اصول حسابداری مطرح شده است را به خاطر آورید، در می یابید که ثبت پس گرد بهای تمام شده همچون یک ثبت تعدیلی است که در پایان دوره انجام می شود و در آغاز دوره بعد معکوس می شود.)

مدیریت داده ها


حرفه موضوع مدیریت داده‌ها موضوعی چند وجهی است و غالبا حتی در محافل ای هم توافق چندانی بر سر انها وجود ندارد.


به زبانی ساده با برخی از اصطلاحات رایج در این عرصه آشنا شوید:


مدیریت محتوا و مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای 
آیا مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای، جهانی کاملاً متفاوت است؟ البته چنین نیست. داده‌های رسانه‌ای، داده‌های رسانه‌ای دیجیتال شده‌ای هستند که معرف دارایی‌ها می‌‌باشنداین دارایی‌ها، سندهایی هستند که در آن‌ها سرمایه‌گذاری شده و قابل فروختن می‌‌باشند.
پیش شرط: سندها باید به شیوه‌ای مفید ذخیره شده و هنگام نیاز به قابل بازیافت باشند راحتی.


یک سیستم مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای، مثل یک سیستم مدیریت محتوا، به اشیای رسانه‌ای نظیر متن‌ها، تصویرها و گرافیک‌ها ساختار می‌‌دهد و از تهیه، مدیریت تا پردازش و کاربرد آن‌ها حمایت به عمل می‌‌آورد.


به همین لحاظ،‌ تمرکز رسانه‌ای خنثی این اشیای رسانه‌ای که قابل کاربرد مجدد هستند و همچنین نمایه‌سازی ساختمند این اشیا، نقش مهمی ایفا می‌‌کند. بنابراین، یک سیستم مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای از طریق کارکردهای خود به یک سیستم مدیریت محتوا تبدیل می‌‌شود.


پسوندهای مهم در سیستم مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای حکم ابزارهایی را دارند که برای تحلیل و دسترسی به داده‌ها و خود داده‌ (به عنوان مثال اندازه یک فایل، ورژن و ریشه آن) به‌کار می‌‌آیند و بنابراین برای دسترسی بهینه به اطلاعات نقش مهمی ایفا می‌‌کنند.
افزون بر این، پسوندها همچنین حکم ابزارهایی را دارند که کار با اشیای دیجیتال را  که باید مدیریت شوند ساده‌تر می‌‌سازند.


بنابراین مدیریت محتوا از نظر کارکرد عمیقاً با مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای برای مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای تفاوت دارد، اما از نظر نوع مدیریت دارایی‌ها تفاوت چندانی ندارند.


برخی از گونه های مدیریت:


مدیریت محتوا (Content Management)
مدیریت محتوای وب‌ (Web Content Management) 
مدیریت دارایی‌های دیجیتال‌ (Digital Asset Management) 
مدیریت دانش (Knowledge Management) 
مدیریت محتوای شرکتی‌ (Enterprise Content Management)


مدیریت محتوا:


 


 


مدیریت محتوا:


مدیریت محتوا، مدیریت رسانه‌ها و محتوا است. هدف مدیریت محتوا خدمت به همه کانال‌های توزیع است. علاوه بر این، مدیریت محتوا می‌‌تواند کارکردهایی را هم برای تدارک، عرضه و توزیع اتوماتیک محتوا فراهم سازد.


مدیریت محتوای وب:


الب اسمدیریت محتوای وب برای اداره وب‌سایت‌های بزرگ‌تر به‌کار می‌‌رود و از این نظر جت که به پردازش راحت محتوای وب و مدیریت رسانه‌هایی که عمدتاً برای اینترنت آماده می‌‌شوند، کمک می‌کند.


مدیریت اسناد:


تأکید است آرشیو اسناد به گونه‌ای است که قابلیت ممیزی داشته باشد. مدیریت اسناد همان‌گونه که از نامش پیداست به مدیریت سندها مربوط می‌‌شود و به اسکن کردن و ذخیره‌سازی‌ آن‌ها به صورتی که قابل خواندن باشند.
از آنجایی که قابلیت خوانده شدن اسناد اولویت دارد و از اهمیت فراوانی برخوردار است، ویژگی‌های بصری نظیر رنگ، جزییات و ساختار کاغذ در فرایند دیجیتال‌سازی  به عنوان یک قاعده – ضبط و ثبت نمی‌‌شوند. حوزه مهم دیگری که در مدیریت اسناد مورد



مدیریت دانش:


پایگاه دانش می‌‌انجامد و قابل مدیریت هم باشد. کنترل فرایند مدیریت دانش در جهان هدف مدیریت دانش، ترکیب اطلاعات با تجارب و دانش موجود است که به ایجاد امروز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و علت آن هم این است که قابلیت شرکت‌ها برای بقا، صرف‌نظر از اندازه آن‌ها، دقیقاً به کاربرد بهینه آن‌ها از منابع دانش خودشانوابسته است.


مدیریت داده‌های شرکتی:


هدف مدیریت داده‌های شرکتی انباشت و مدیریت کل اطلاعات و محتوای یک شرکت است.برای رسیدن به چنین هدفی، کارکردهای دنیای سنتی آرشیو، سند و گردش کارهای مدیریتی باید با الزامات مدیریت محتوا هماهنگ شود. به این ترتیب امکان ادغام مؤلفه‌های وب پایه با محصولات سنتی فراهم می‌‌شود.


داده‌های مشترک - رسانه‌های مختلف:


اکنون این امری رایج است که اطلاعات را به‌طور همزمان از طریق چند کانال توزیع کنیم و همین نکته باعث می‌‌شود تا یک اطلاع واحد در چند صورت مختلف ذخیره شود، چرا که هر کانالی، فرمت داده‌های خاص خود را طلب می‌‌کند. به این نوع ذخیره‌شدن اطلاعات، افزونگی می‌‌گویند. حاصل چنین روندی، انباشتگی فراوان اطلاعات است که نیاز به مدیریت دارد و این همان نقطه‌ای است که سیستم مدیریت دارایی‌های رسانه‌ای وارد عمل می‌‌شود


رسانه به مفهوم فرمت:


رسانه‌ها حامل‌های اطلاعات دیجیتال هستند، حامل هایی که در طیف گسترده‌ای از فرمت‌ها، کیفیت‌ها، انواع و اندازه‌ها بروز می‌‌کنند.


به عنوان نمونه‌هایی از این حامل‌ها می‌‌توان به تصاویر و گرافیک‌ها در فرمت‌های EPS,TIFF یا JPEG یا فرضاً به متن‌های واژه‌پردازهایی چون Word اشاره کرد و یا به سندهای برنامه‌های نشر رومیزی مثل کوارک اکسپرس و ایندیزاین (به عنوان فایل ارژینال و سندهای PDF).
افزون بر این، سایت‌های اینترنتی با زبان HTML، فایل‌های موسیقی با فرمت WAV یا MP3، فایل‌هایQuicktime یا AVI و بسیاری از موارد دیگر جزو رسانه‌ها به حساب می‌‌آیند. این رسانه‌ها می‌‌توانند از طریق کانال‌های گوناگون با فرم‌های مختلف توزیع شوند.


ضمنا ما صاحب محصولات چاپی کلاسیکی چون روزنامه‌ها، کاتالوگ‌ها، بروشورها، مجلات و برگه‌ها و اوراق تبلیغاتی هم هستیم و علاوه بر این، امکان توزیع این اطلاعات از طریق اینترنت یا سایر شکل‌های چندرسانه‌ای (مولتی مدیایی) نظیر سی‌دی و دی‌وی‌دی و نیز از طریق رادیو و تلویزیون هم وجود دارد.


فرمت تعریف کار (JDF) و سیستم اطلاعات مدیریت (MIS):


به ‌زبان ‌ساده ‌باید ‌گفت ‌که  JDF فرمت ‌تعریف ‌کار ‌است ‌و  MIS سیستم ‌اطلاعات ‌مدیریت.
هر ‌اقدامی ‌که ‌باید ‌توسط ‌سیستم ‌یا ‌اپراتور ‌سیستم ‌صورت ‌بگیرد ‌در  JDFتعریف ‌شده ‌و ‌بنابراین ‌مثل ‌یک ‌ممیزی ‌در ‌کنترل ‌کارها ‌عمل ‌می‌‌کند ‌و ‌سپس ‌می‌‌توان ‌به ‌تحلیل ‌دقیق ‌روند ‌کار ‌در  MIS نشست.


به ‌عنوان ‌مثال ‌وقتی ‌که ‌مثلا ‌یک ‌پرینتر ‌دیجیتال ‌به ‌خاطر ‌خالی ‌بودن ‌سینی ‌کاغذ ‌از ‌مدار ‌خارج ‌می‌‌شود، ‌محیط ‌ارتباطی  JDF از ‌این ‌دستگاه ‌یک ‌علامت ‌برای  MIS می‌‌فرستد ‌تا ‌به ‌قول ‌معروف ‌سیستم ‌کنترل ‌تولید ‌از ‌وضعیت ‌آن ‌پرینتر ‌مطلع ‌شود ‌و ‌به ‌عبارت ‌بهتر ‌به ‌جای ‌این‌که ‌چشمان ‌اپراتورها ‌دنبال ‌چراغ‌های ‌چشمک‌زن ‌باشند، ‌ماشین ‌به‌طور ‌اتوماتیک ‌این ‌کار ‌را ‌صورت ‌می‌‌دهد


پایگاه‌های ‌داده ‌رسانی:


پایگاه‌های ‌داده ‌رسانی ‌انواع ‌گوناگونی ‌دارند. ‌از ‌پایگاه‌های ‌ارزان ‌قیمت ‌برای ‌برآورد ‌امور ‌تا ‌سیستم‌های ‌بسیار ‌پیچیده‌ای ‌که ‌هم ‌سخت‌افزارها ‌و ‌هم ‌نرم‌افزارهای ‌آن‌ها ‌با ‌سفارش ‌قبلی ‌تهیه ‌شده‌اند ‌و ‌به‌ کار ‌سازمان‌های ‌بسیار ‌بزرگ ‌می‌‌خورند. ‌این ‌نوع ‌سیستم‌ها ‌ممکن ‌است ‌برای ‌تحویل ‌به ‌مشتری ‌به ‌زمان ‌بیشتری ‌احتیاج ‌داشته ‌باشند ‌و ‌قیمت‌هایشان ‌حتی ‌بیشتراز ‌یک ‌میلیون ‌یورو ‌باشد. (44/1 ‌میلیون ‌یورو).


طیف ‌خدمات ‌پایگاه‌های ‌داده‌رسانی ‌می‌‌تواند ‌از ‌برآورد ‌قیمت ‌تا ‌تعیین ‌قیمت ‌تمام ‌شده، ‌کنترل ‌تولید، ‌فروش، ‌بازاریابی، ‌دسترسی ‌مستقیم ‌به ‌مشتریان ‌تا ‌ارتباط ‌با ‌سازمان‌های ‌مرتبط ‌را ‌در ‌برگیرد. ‌درواقع ‌سیستم‌های ‌اطلاعات ‌مدیریت ‌قابلیت ‌ارتباط ‌از ‌راه ‌دور ‌را ‌به‌صورت ‌همزمان ‌و ‌تعاملی ‌در ‌همه ‌عرصه‌های ‌مرتبط ‌با ‌صنعت ‌چاپ ‌دارند. ‌البته ‌باید ‌یادآورشد ‌که ‌یکی ‌از ‌بایدهای ‌سیستم‌های ‌اطلاعات ‌مدیریت ‌قابلیت ‌کار ‌با JDF است ‌و ‌این‌که ‌بتوانند ‌امکان ‌تولید ‌و ‌چاپ ‌را ‌از ‌طریق ‌سیستم‌های ‌یکپارچه ‌کامپیوتری ‌فراهم ‌کنند.


فراداده‌ها:


هدف هر سازمانی باید این باشد که تمام رسانه‌هایی را که به ‌کار می گیرد، بتواند مدیریت و آرشیو کند. و اینجاست که به فراداده‌ها (Metadata) نیاز داریم. فراداده‌ها همان اطلاعاتی هستند که فرضا با استفاده از یک برچسب، بر پشت یک عکس الصاق می‌‌کنیم. اما در همین حال، در دنیای داده‌های دیجیتال باید این فراداده‌ها را به‌طور جداگانه مدیریت کنیم. در واقع، فراداده‌ها اطلاعاتی توصیفی هستند و مربوط به حقوق و مجوزهای داده‌ها می باشند. پس به این ترتیب داده‌ها با اطلاعات دیگری که به ارزش پایگاه داده‌رسانی ما می‌‌افزایند، یعنی با فراداده ها کامل می‌‌شوند.

بازاریابی در دوکلام

بازاریابی


بازاریابی (به انگلیسیMarketing) به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول یا خدمات و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید.. تعریف لغت نامه‌ای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.»به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود.


بازاریابی، فرآیندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند.


سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف می‌کند:بازاریابی درباره داشتن برنامه‌ها و ترویج‌ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستوران‌های غذای سرپایی، بازاریابی گاززدن‌ها و هرت کشیدن‌ها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدم‌ها روی صندلی‌ها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.


بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد.[۴]


کارکرد


بازاریابی امیال و نیازهای ارضا نشده را شناسایی می‌کند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخش‌هایی از بازار را به عنوان مناسب‌ترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص می‌کند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی می‌کند.


ارکان بازاریابی


بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به 4P) به شرح زیر استوار است:



  • 1 - کالا یا خدمات Product

  • 2 - توزیع Place

  • 3 - قیمت‌گذاری Pricing

  • 4 - ترویج Promotion

  • پیام: کسب و کار شما چه پیامی را منتقل می‌کند؟

  • رسانه: روزنامه، تلویزیون، ایمیل، بیلبورد، تبلیغات در سایت‌های اینترنت

  • مخاطب: افرادی هستند که علاقه مند به محصولات و یا خدمات شما هستند.


انواع بازاریابی


بازاریابی دارای انواع مختلی است:



بازاریابی صنعتی و مصرفی


بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شده‌است، که فرایندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل می‌کند. ماهیت بازاریابی صنعتی را می‌توان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق می‌بخشد.


به تعریفی جامع، فرآیند کشف، ترجمه خواسته‌های مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آنها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط موثر شیوه‌های توزیع، قیمت‌گذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی می‌نامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوتهایی دارد که اینگونه می‌توان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواسته‌های بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.


در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانه‌ای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصه‌های خرید نقش قیمت پراهمیت‌تر می‌شود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف کننده نهایی ناشی می‌شود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی می‌کند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد.


 

بازاریابی در دوکلام

بازاریابی


بازاریابی (به انگلیسیMarketing) به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول یا خدمات و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید.. تعریف لغت نامه‌ای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.»به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود.


بازاریابی، فرآیندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند.


سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف می‌کند:بازاریابی درباره داشتن برنامه‌ها و ترویج‌ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستوران‌های غذای سرپایی، بازاریابی گاززدن‌ها و هرت کشیدن‌ها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدم‌ها روی صندلی‌ها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.


بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد.[۴]


کارکرد


بازاریابی امیال و نیازهای ارضا نشده را شناسایی می‌کند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخش‌هایی از بازار را به عنوان مناسب‌ترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص می‌کند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی می‌کند.


ارکان بازاریابی


بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به 4P) به شرح زیر استوار است:



  • 1 - کالا یا خدمات Product

  • 2 - توزیع Place

  • 3 - قیمت‌گذاری Pricing

  • 4 - ترویج Promotion

  • پیام: کسب و کار شما چه پیامی را منتقل می‌کند؟

  • رسانه: روزنامه، تلویزیون، ایمیل، بیلبورد، تبلیغات در سایت‌های اینترنت

  • مخاطب: افرادی هستند که علاقه مند به محصولات و یا خدمات شما هستند.


انواع بازاریابی


بازاریابی دارای انواع مختلی است:



بازاریابی صنعتی و مصرفی


بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شده‌است، که فرایندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل می‌کند. ماهیت بازاریابی صنعتی را می‌توان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق می‌بخشد.


به تعریفی جامع، فرآیند کشف، ترجمه خواسته‌های مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آنها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط موثر شیوه‌های توزیع، قیمت‌گذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی می‌نامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوتهایی دارد که اینگونه می‌توان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواسته‌های بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.


در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانه‌ای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصه‌های خرید نقش قیمت پراهمیت‌تر می‌شود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف کننده نهایی ناشی می‌شود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی می‌کند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد.