دروپای 2004 به دروپای JDF یا همان فرمت تعریف کار (Job defintion format) معروف شده است. این نامگذاری خیلی هم بیدلیل نیست.
انتظار میرود در دروپا با واژههایی چونJDF ، 4 CIP، PPF، PDF و عباراتی از این دست فراوان برخورد کنیم. در مورد این پدیدههای تکنولوژیک که به سالاد حروف انگلیسی میمانند و همچنین کاربردها، مزایا و معایب آنها در ماهنامه صنعتچاپ فروان صحبت شده است. البته گل سرسبد همه این زبانها JDF است که خیلیها معتقدند به زودی به استاندارد بینالمللی صنعت چاپ ( از پیشازچاپ تا پسازچاپ) تبدیل خواهد شد.
JDF در واقع زبان جهانی و استاندارد برای گردآوری و حفظ دادههای مربوط به یک کار چاپی در همه مراحل آن است. JDF را در عمل میتوان به یک زبان کنترل و فرماندهی تشبیه کرد که به گردشکار و به سیستمهای مدیریت اطلاعات این امکان را میدهد که ابزارهای منفرد در چاپخانهها را برای یک کار اتوماتیک و روشمند در گردشکارهای تولیدی آماده سازند.
جالب است بدانید که سازمان 4 CIP با 190 عضو مسؤول ارتقای JDF است. سالن شماره چهار در نمایشگاه دروپا 2004 قلب پرتپش JDF و تحولات آن است که در واقع پارک JDF به حساب میآید.
در دروپا شرکتهای متعددی هستند که تولیدات آنها با JDF سازگار است. ولی به راستی JDF برای چاپخانهداران و کسب و کار روزمره آنان چه مفهومی میتواند داشته باشد؟ ظاهراً فعلاً تأثیر چندانی نخواهد داشت. اگر شما چاپخانهداری هستید که تاکن شما بین 10 تا 20 سال عمر دارد و ماشین چاپ خود را 5 سال پیش خریدهاید و اپراتورهای شما به تازگی یاد گرفتهاند که کدام تکمه را فشار دهند تا سیستم کامپیوتر به پلیت شما کار خود را آغاز کند،
حالا حالاها به JDF نیاز نخواهید داشت. با این حال اگر از دروپا بازدید میکنید حتماً سراغ فروشندگانی که سیستمهای سازگار با JDF دارند بروید و ضمن گفتوگو در مورد تجهیزات و ماشینآلات چاپخانه خودتان به آنها توضیح دهید و سپس از آنها بپرسید چگونه میتوانید چاپخانه خود را با این استاندارد سازگار کنید. سپس از آنها بخواهید قابلیتهای JDF را در عمل به شما نشان دهند.
در انتها از آنها تشکر کنید و تا دروپای 2008 هیچ سراغی از JDF نگیرید. JDF آینده چاپ است و همواره خواهد بود.
از این اصطلاحات نباید وحشتی به خودمان راه بدهیم، زمانی که این واژهها برای ما بسیار معمول و آشنا بشوند، آن روز دستگاهها و روش کار ما نیز تغییر کرده و درک این مفاهیم نیز آسانتر خواهد شد.
JDF چیست؟
استاندارد JDF برای تبدیل اطلاعات بین سیستمهای مختلف طراحی شده تا هر کاربری که با اطلاعات و دادهها کار میکند بتواند آن را از طریق سیستمهای کاربردی مختلف با دیگر کاربران مرتبط ساخته و همزمان همه از آن استفاده کنند. همین ویژگی باعث شده تا JDF بسیار اهمیت پیدا کرده و از توانایی بالایی برخوردار باشد. با اینکه JDF در قالب زبان XTENSIBLE MARK - ) UP LANGUAGE) XML نوشته شده کماکان یک فرمت اطلاعات منحصر به فرد محسوب میشود. JDF از ایجاد اتوماسیون گردشکار تولیدی چاپ فراتر رفته و نقل و انتقال دادهها را بین بخش پیشازچاپ و عملیات تجاری و اداری تسهیل میکند.
شاید مهمترین ویژگی JDF انتقال اطلاعات بین سیستمهای مختلف باشد؛ دادههایی که شامل اطلاعات مربوط به همین دادهها (یعنی مربوط به چگونگی انجام کار) میشود و اصطلاحاً آن را فرا داده یا METADATA میگویند.
فراداده میتواند کلیه جزییات و اطلاعات مربوط به یک فایل را از زمان تولید و نحوه شکلگیری تا نسخههای مختلف و دیگر فایلهای وابسته به آن در بر بگیرد.
به همین خاطر همان اطلاعاتی که در مورد یک فایل از مرحله پیشازچاپ و مراحل تولیدی چاپ منتقل شده و مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت، میتواند توسط سیستم حسابداری و مدیریت نیز استفاده شود.
این ویژگی باعث شده تا استفاده از اطلاعات مفهوم تازهای پیدا کند و دیگر به فرستنده و گیرنده اطلاعات محدود نشود. همانگونه که یک بانک اطلاعاتی DATA BASE میتواند اطلاعات را کنترل کرده و آن را به محلهای مختلف برای اهداف گوناگون ارسال کند، < >JDF نیز میتواند دادههای مربوط به فایلها را به سیستمهای دیجیتال منتقل کند. پتانسیل < >JDF نیز مثل یک بانک اطلاعات نامحدود است.
با این حال آنچه JDF را به یک پدیده بسیار بااهمیت برای صنعت چاپ تبدیل کرده است پشتیبانی کامل و پیشرفتهای است که برای صنعت چاپ و عملیات تولید محور آن، فارغ از پیچیدگی آنها ارایه میکند.
قدرت و توانایی JDF در گستردگی و فراگیری آن تبلور پیدا میکند. مشخصات فنی JDF در یک کتاب 500 صفحهای تدوین شده و بر حجم کتاب هر ساله افزوده میشود.
کمیته 4 CIP مشعل JDF را روشن نگه میدارد. این کمیته 200 عضو دارد و فعلا ً با نام 4 CIP مشخص میشود4. CIP مخفف عبارت:
The Committee For Prepress, Press,Integrated Post Press ِ Processing یا کمیته همگرایی در پیشازچاپ، چاپ، پسازچاپ و پردازش است. این کمیته در گذشته مسؤول تدوین و توسعه فرمت تولید کار چاپ یا FORMAT) PPF (PRINT PRODUCTION بود که برای تنظیم اتوماتیک شیرهای مرکب ماشین چاپ و مرحله صحافی کاربرد داشت.
با ارایه چارچوب استاندارد JDF توسط چهار شرکت آگفا، ادوبی، هایدلبرگ و مانرولند کمیته 3 CIPتوسعه و تکوین JDF را در دستور کار خود قرار داد. برای این کار از دانش و تجربهای که در زمینه PPF بهدست آورده بود استفاده کرد و به JDF وسعت و اعتبار بخشید. این حرکت شرکتهای دیگر را نیز برای رشد و توسعه این استاندارد تشویق کرد.
مقدمه
سیستم ERP عبارت است از مجموعه منسجمی از برنامه هایی که برای پشتیبانی از فعالیتهای اصلی سازمان نظیر تولید، مالی و حسابداری، فروش و بازاریابی و منابع انسانی به کار گرفته می شود. سیستم ERP قسمتهای مختلف سازمان را در توزیع و تسهیم اطلاعات و دانش، کاهش هزینه ها و بهبود مدیریت فرایندهای کسب و کار یاری می دهد.
تجربه نشان داده است که مهمترین عامل ناکامی در پیاده سازی و اجرای این پروژه ، کارکنان استفاده کننده از نرم افزارها در بخشهای مختلف شرکت هستند . اگر آنها نپذیرند که ERP روند اجرای کارها و فعالیتهای آنها را نسبت به سیستمهای قبلی بهبود میبخشد ، در برابر اجرای آن مقاومت نشان میدهند و آن را با شکست مواجه میکنند . بنابراین اجرای مدیریت تغییر که از مباحث عمده در مدیریت به شمار میرود، قادر است روند این ناکامی و شکست را متوقف سازد به همین دلیل در این مقاله به معرفی راهبردهای مدیریت تحول برای اجرای موفقیت آمیز ERP با نگرش رفتاری پرداخته خواهد شد.
باوجود مزایایی که سیستم ERP دارد، بسیاری از سیستم های ERP که در شرکتهای مختلف به کار گرفته شده اند، شکست خورده و یا به دلیل مقاومت کارکنان بسیاری از سیستم های ERP با مشکلات اجرایی روبرو شده اند. المشادی و زایری ادعا کردند که اجرای اثربخش ERP مستلزم ایجاد قابلیتهایی است که از آن میان به کارگیری راهبردهای مدیریت تحول برای بهبود پیاده سازی ERP در سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است.
اگر چه در بعضی از مطالعات تلاش شده است تا این مسئله با شناسایی آن دسته از راهبردهای مدیریت تحول، که موفقیت اجرای ERP را تسهیل می کنند، نشان داده شود، اما هنوز بسیاری از سیستمهای ERP با مقاومت و سرانجام شکست روبرو میشوند.
راهبردهای اجرای ERP
نگاهی گذرا به ادبیات ERP نشان میدهد که راهبردهای متفاوتی برای اجرای موفقیت آمیز ERP به کار گرفته شده است. که این راهبردها را می توان در سه گروه زیر طبقه بندی کرد:
1. راهبردهای سازمانی:راهبردهای سازمانی که برای بهبود اجرای موفق ERP به کار گرفته می شوند، عبارتند از: استقرار و بهبود راهبرد تغییر، تکنیکهای مدیریت تحول، مدیریـت پروژه، ساختار و منابع، ایدئولوژی و سبک مدیریت.
2. راهبرد های فنی:راهبرد های فنی که برای موفقیت ERP در نظر گرفته می شوند عبارتنداز: جنبههای فنی نصب ERP، پیچیدگی ERP و زمان و هزینه اجرایERP.
3. راهبردهای انسانی:نمونه های مربوط به راهبردهای انسانی عباتنداز: نگرش و دیدگاههای مدیران و کارکنان، مشارکت آموزش.
راهبردهای مدیریت تحول برای اجرای ERP
انتخاب راهبرد های مناسب تحول اساسی ترین عامل پیروزی یا شکست برنامه های تحول به شمار می آیند. منظور از راهبردهای تحول آن دسته از فنون و الگوهایی است که عملا تغییر و تحول مورد نظر را در زمینهها و گستره تعیین شده به وجود می آورند. به تعبیر ساده تر اینها راهکارها و روشهایی هستند که به وسیله آنها تغییر و تحول مورد نظر پیاده می شود. همانگونه که در پیش اشاره شد راهبردهای تحول را می توان بر پایه گستره و کاربرد آنها در دو سطح خرد و کلان مورد نظر قرار داد. راهبردهای کلان بر تمامی سیستم سازمانی ناظرند و سمت گیری راهبردی (درازمدت، گسترده، بنیادی) دارند. هدفگیــری این راهبــردها بیشتر دگرگون سازی بافت فرهنگی مجموع سازمان، زیر و رو ساختن ساختار، فرایندها و مجموعه ارتباطهای رسمی و غیررسمی و همینطور جایگزین کردن فلسفه و شیوه ای نوین در اداره امور سازمان است. راهبردهای خرد بیشتر متوجه زیر سیستم ویژه ای در سازمان است و کاربرد آنها بیشتر در سمت تغییر رفتار فردی و گروهی است. در سطح خرد استراتژیهای تحول عموما در رابطه با چهار زیر سیستم سازمانی یعنی ساختار، فناوری، وظیفه و رفتار به کار گرفته میشوند. باید بدانیم که چنین زیر سیستمهایی معمولا آماج راهبرد های کلان نیز قرار می گیرند. تفاوت کار در این است که در سطح کلان معمولا از راهبردهای چند منظوره بهره گرفته میشود که همزمان زیر سیستم های چندگانه را در بر می گیرند. سطح خرد به برنامه های تغییر مشخصی که زمینه های ویژه را مورد نظر دارد اکتفا می کند. با توجه به موارد فوق می توان نتیجه گرفت راهبردهای تحول برای اجرای موفقیت آمیز ERP جزء راهبردهای خرد هستند، زیرا ERPفناوری است که ساختار سازمانی، وظایف و کارکنان را تحت تاثیر قرار می دهد. راهبردهای مناسب بهبود(توسعه منابع انسانی) به همراه راهبرد های اجرای ERP، به طور مشترک منجر به تحول سازمانی میشوند. از اینرو، برای سازمانی که میخواهد از مشکلاتی که در حین تغییر ممکن است روبرو شود اجتناب کند، پاسخگویی به مشتریان داخلی(کارکنان) از اهمیت زیادی برخوردار است. برای کمک به مدیریت ارشد سازمان به هنگام رویارویی با مشکل سازمانی پیچیده ای به نام مقاومت کارکنان در برابر اجرای ERP، پیشنهاد می شود با تو جه به شکل شماره 1 از چارچوب مفهومی منسجم و فرایندگرایی که شامل سه مرحله: فرمولی کردن دانش، اجرای راهبرد و ارزیابی موفقیت است، استفاده شود. در ادامه به توضیح سه مرحله فوق پرداخته می شود.
-1 مرحله فرمولی کردن دانش:اولین گام در مدیریت تحول مبتنی بر IT، شناسایی، ارزیابی و تجزیه و تحلیل نگرشهای فردفرد کاربران و گروههای با نفوذ در مورد تغییر است. این تجزیه و تحلیل بایستی پاسخ سوالات زیر را مشخص کند:
-1 چه گروهها و افرادی در مقابل تغییر (اجرای ERP) مقاومت می کنند؟
-2 آنها چه خواسته و نیازی دارند؟
-3 آنها دارای چه عقاید و ارزشهایی هستند؟
-4 علائق آنها چیست؟
پاسخ به سوالات فوق نقطه شروع خوبی در تعیین علل و منابع مقاومت کارکنان در برابر اجرای سیستم ERP محسوب می شود.طبق تحقیقات هالتمن عقاید و ارزشهای کارکنان، شاخص تعیین کنندهای برای ارزیابی دلایل مقاومت در مقابل تغییرات است. برای مثال، بعضی از کاربران ممکن است با وجود اینکه دقیقا نمی دانند با به کارگیری سیستم ERP چه تغییراتی در شغل و فعالیت آنها به وجود خواهد آمد، مسائلی را درباره ناآشنائی با کامپیوتر، پیش بکشند و یا ادعا کنند که آنها طی سالهای متمادی کار خود را بدون استفاده از سیستم ERP در حد اعلا انجام داده اند. حتی گروه دیگری از کاربران ممکن است بر روی ارزشهایی همانند اهمیت وجود قدرت و ساختار های سلسله مراتبی که ممکن است با آمدن سیستم جدیدی به نام ERP به خطر افتند و نادیده گرفته شوند، تاکید کنند.
2- مرحله اجرای راهبرد:مدیران می توانند از اطلاعات جمعآوری شده در مورد کاربرهای بالقوه در مرحله قبل برای ایجاد راهبرد هایی که به بهترین نحو می توانند در زمینه غلبه بر مقاومت کاربران در برابر سیستم ERP به کار گرفته شوند استفاده و تا آنجایی که ممکن است کارکنان را برای انطباق با آن متقاعد کنند. فرایند انطباق سه سطحی (Three-Level adaption process ) [فکرکن- احساس کن- عمل کن] چارچوب خوبی برای تشریح این مرحله ارائه می کند.در تلاش برای تغییر نگرشهای کاربران بالقوه نسبت بهERP، مدیریت ابتدا باید تلاش کندتا شناخت و نگرش کاربران در مورد ERP را تحت تأثیر قرار دهد.راهبرد اصلی برای رسیدن به این هدف، ارتباطات است. یکی از راهبردهای موثر ارتباطی،آگاه کردن کاربران بالقوه از مزایای ERP است. همانطور که می دانیم بازاریابان موقع برقراری ارتباط با مشتریان معمولاً در خصوص مزایای محصول صحبت می کنند و به سایر ویژگیهای آن کمتر می پردازند تا مشتری را مجاب به خرید آن محصول کنند. مدیریت ارشد نیز به شیوه فوق میتواند از طریق اطلاع رسانی در خصوص مزایای ERP برای کارکنان آگاهی موثری به کارکنان بدهد، با این وجود مدیریت بایستی در خصوص انتظارات کارکنانی که واقع نگر نیستند، هوشیار باشد، زیرا ممکن است با مقاومت شدید از سوی آنها روبرو شود.راهبرد ارتباطی دیگر عبارت است از توضیح کلی در خصوص اینکه سیستمERP اجرا شده چگونه کار خواهد کرد. انتظار می رود کاربرانERPاگر با چگونگی کار کردن آن آشنا نباشند، در استقبال از آن بیمیلی(مقاومت ) نشان دهند.از آنجایی که آموزش گروههای کاربر مختلف در مورد چگونگی کارکرد سیستمERP برای ایجاد آگاهی کاربران از اهمیت زیادی برخوردار است.مدیریت باید چگونگی کارکرد ERP را به کاربران بالقوه توضیح دهد. به عنوان مثال مدیریت باید داده ها و ستاده های عمومی سیستم را مشخص کند، واحدهایی را که داده ارائه خواهند کرد را تعیین و میزان دانش کامپیوتری لازم برای اجرای (عملیات) سیستم را مشخص کند. در همه موارد آنچه که بیشترین اهمیت را دارد، این نکته است کــه کارکنانی که مسئولیت اجرای این راهبـــردهای ارتباطی را بر عهده دارند بایستی دارای مهارتهای کافی باشند (Aadurani ,1999) تا آگاه کردن کارکنان مسیر درستی را بپیماید.دومین قدم در فاز اجرای راهبرد، نفوذ کردن به جزء عاطفی نگرشهای کارکنان است. اولین راهبرد که در این زمینه به وسیله مدیریت می تواند مورد استفاده قرار گیرد، کاهش هزینه است. اگر مدیریت میخواهد که کاربران با سیستم جدید انطباق حاصل کنند، پس در آن صورت هزینه انطباق کاربران باید در حداقل نگه داشته باشد. علاوه بر این، اگر عاملان تحول، کاربران را متقاعد کنند که ستاده نهایی آنها از فرایند انطباق مثبت خواهد بود، در این صورت آنها با انگیزه قوی تری سیستم جدید را قبول و با آن انطباق پیدا خواهند کرد. راهبرد حداقل کردن هزینه، باید به شیوه ای توسعه داده شود که هم بر فردفردکارکنان و هم بر گروههای با نفوذ تأثیر کند. در سطح فردی، سیستم ERPبایستی هزینه پیش بینی شده برای هریک از کارکنان را به منظور ایجاد یک نگرش انطباقی مثبت حداقل کند. برای مثال اگر کارکنان فکر کنند که سیستم ERP فرصتی برای ارتقای شغلی آنهاست، در آن صورت آن را با تمایل بیشتری می پذیرند و هزینه های اضافی به حداقل می رسد. به همین دلیل افراد به احتمال زیاد علاقه خود به سیستم ERP را تقویت خواهند کرد. همچنین گروههای با نفوذ در سازمان نیز به جنبه هزینه ای اجرای ERP توجه مینمایند. مثلاً، مارکوس مطالعه موردی را ارائه کرد که در آن سیستم جدیدی اجرا شده بود که یکی از پیامدهای آن تغییر توازن قدرت در سازمان بود و به همین دلیل این سیستم با مخالفتهای گسترده از سوی افراد و گروههای با نفوذ مواجه شد که در نهایت این مخالفتها منجر به شکست سیستم جدید شد. راهبرد دیگری که می تواند کمک موثری به انطباق نگرش کاربران با سیستم جدید کند، تمایز است. ادراک کارکنان از تمایزسیستم ERPدر قیاس با سایر سیستمها به دلیل کیفیت و کارایی بالای آن مطمئناً تأثیر مثبتی بر نگرش آنها به این سیستم خواهد داشت. بنابراین اگر سیستمهای ERP دارای کنش کاربری (USER INTERFACE) ضعیفی باشند که کیفیت این سیستم را در نظر کارکنان پایین بیاورد، در آن صورت باید تدبیری اندیشیده شود تا این امر باعث بروز مشکل نشود. به طور کلی کاربران سیستم به طور علمی و دقیق ویژگیهای کیفی سیستم را اندازه گیری نمی کنند، بلکه هر کاربری ادراک مناسب خود را درباره سیستم، مبتنی برتجربه واقعی خود (یا تجربه ای که به طور اجتماعی به وجود آمده است) ایجاد میکند.
بخش آخر در فاز اجرای راهبرد مرحله ایجاد انگیزه است. اخذ تأیید و حمایت مدیران ارشد اولین راهبرد است که در این مرحله می تواند مورد استفاده قرار گیرد. به کارگیری این راهبرد حمایت رهبران از گروههای با نفوذ را درپی خواهد داشت. برای موفقیت در بسیج نگرش مدیران ارشد، مدیریت بایستی بر تلاشهایش به منظور حداقل کردن هزینه های سازگاری گروههای صاحب نفوذ سرمایه گذاری کند. همچنین متقاعد کردن رهبران گروهها، برای درک اینکه آنها بازیگران کلیدی تغییر هستند و با تعهدشان به تغییر، همکارانشان را نیز متقاعد خواهند کرد که بکارگیری سیستمERP به نفعشان است، اهمیت بسیاری دارد. راهبرد دیگر، زمانبندی دقیق برای معرفی سیستم جدیداست. از نظر ویلیامز (1982) اگر فرایند بازاریابی برای ارائه کالا در زمان نا مناسب و بدون مطالعه بازار انجام شود، به موفقیت در فروش منجر نخواهد شد. از طرفی «نگرش» یکی از مهمترین عواملی است که بایستی به هنگام زمانبندی مقدماتی برای ارائه یک محصول مورد توجه قرار گیرد. حال شاید این سوال مطرح شود که مثال فوق برای اجرای موفقیت آمیز ERP چه کمکی به ما می کند؟ مثال فوق به مدیران اجرایی ERP این قانون آشکار را یادآوری می کند که تا زمانی که کاربران بالقوه نگرش مثبتی به ERPپیدا نکرده اند، نباید به معرفی سیستم اقدام کرد. برای مثال زمانی که بخش مهمی از کارکنان سازمان احساس کنند که با اجرای سیستم ERPموقعیتشان تهدید خواهد شد و یا باوجود اینکه هیچ اعتماد و تمایلی برای قبول سیستم جدید ندارند اما برای قبول آن از سوی سازمان تحت فشار قرار گرفته اند، معرفی سیستم به منظور اجرا، صحیح به نظر نمی رسد، زیرا حل چنین مشکلاتی قبل از معرفی سیستم به اجرای موفقیت آمیز کمک خواهد کرد. آخرین و مهمترین نکتهای که در اینجا باید مورد تاکید قرار گیرد، این است که تعهد مدیریت عالی برای موفقیت کل فرایند اجرایERPبسیار حیاتی است.تغییر مستلزم یک نگرش راهبردی است که موفقیت بلند مدت آن را تضمین کند. در تحقیقی که به تازگی توسط زریری و سیکلایر (1995) انجام شده است، رهبری به عنوان اولین تسهیل کننده در فعالیتهای کلان تغییر(انتقال) رتبه بندی شده است . اجـرای ERP زمانـی امـکان پذیر و عملـی است که مدیریت ارشد کاملاً متعهد به پیشقدم شدن باشد.حمایت و تعهد مدیریت، راهبرد مطلوبی است که شرایط لازم برای معرفی موفقیت آمیز تغییری که با به کارگیری ERP در سازمان به وجود آمده است را فراهم می کند.
-3 مرحله ارزیابی موقعیت
فرایند نظارت و ارزیابی راهبرد های مدیریت تغییر به منظور اجرای ERP آخرین جزء (عنصر) چارچوب پیشنهاد شده است. به عقیده نگارنده داشتن سیستم اندازهگیری عملکرد برای اطمینان از اینکه ستاده های کسب و کار مورد نظر به دست آمدهاند، به اندازه داشتن یک سیستم نظارت بر پیشرفت فعالیتهای مدیریت تحول ERP مهم است. بنابراین ضروری است که مدیریت عالی از تحت کنترل بودن مقاومت و نگرانی کارکنان نسبت بهERP اطمینان حاصل کند. مرحله ارزیابی ، اطلاعات بازخورد را برای مدیریت عالی به صورتی پویا فراهم می آورد و همچنین به منظور مفید و قابل استفاده بودن، بازخورد بایستی بموقع، دقیق و سیستماتیک باشد. برمبنای نتیجه مرحله ارزیابی موقعیت، مدیریت عالی فعالیت مناسب را انجام می دهد. با توجه به نتایجی که در این مرحله (مرحله ارزیابی) به دست خواهد آمد، مدیریت عالی فعالیتهای خود را مورد بازنگری قرار میدهد و سعی در بهبود دادن آنها خواهد کرد. البته بازخورد حاصله ممکن است مثبت یا منفی باشد.مدیریت ممکن است به این نتیجه برسد که هنوز کارکنان مقاومت زیادی درمقابل تغییرات عملیاتی نشئت گرفته از اجرای ERP دارند. در چنین مواردی، مدیریت عالی بایستی تمام تلاش خود را به کار گیرد تا بفهمد که چه اشتباهی رخ داده است (چه اشتباهی منجر به زیاد بودن مقاومت شده است). برای مثال ، مدیریت عالی ممکن است به شناسایی دوباره نیازهای کاربران واجرای راهبرد های مدیریت تغییر مناسب برای دست یافتن به تناسب قابل قبول بین این دو اقدام کند.
نتیجه گیری
در این مقاله پیشنهاد شد که برای غلبه بر مقاومت کارکنان در برابر تغییر، مدیریت عالی بایستی اقدامات زیر را انجام دهد:
-1 مطالعه نیازهای کاربران و دلایل مقاومت بالقوه آن در برابر تغییر؛
-2 رویارویی با موقعیتها از طریق راهبردها و تکنیک های مناسب به منظور معرفی موفقیت آمیز ERP ؛
-3 ارزیابی وضعیت فعالیتهای مدیریت تغییر.همانطور که قبلا گفته شد، اجرای موفق ERP مستلزم مطابقت راهبردهای مناسب برای غلبه اثربخش بر منابع مقاومت (عادتها، خطرات و ریسکهای ادراک شده) است. نگرش پیشنهاد شده نشان داد که چگونه این هدف ممکن است حاصل شود.برای تحقیقات آینده الگویی برای بررسی رسمی پیشنهاد می شود.( شکل 2) این مدل براساس ادبیات مربوط به اجرای ERP است. ایده های مطرح شده در این مقاله در شکل فوق خلاصه شده اند که چارچوبی را برای ایجاد بدنه ترکیبی از دانش در حوزه اجرای ERP ، فراهم میآورد.
منابع:
1- SAP and business process re-engineering, Ian Martin and Yen Cheung, Business Process Management, Journal, Vol. 6 No. 2, 2000, pp. 113-121.
2- Supply-chain re-engineering using enterprise resource planning (ERP) systems: an analysis of a SAP R/3 implementation case, Majed Al-Mashari and Mohamed Zairi , International Journal of Physical, Distribution & Logistics, Management,, Vol. 30 No. 3/4, 2000, pp. 296-313.
3- http://www.moujmag.com/Archive/Web/n5/n5_010.htm
4- 2005 ERP Change Management Survey, Gallup leadership institute & Deloitte Consulting LLP
5 - زمردیان، اصغر- مدیریت تحول(راهبردها، کاربرد و الگوهای نوین)- سازمان مدیریت صنعتی- سال 1373- ص 113
چکیده:
در کشور ما ، با وجود اینکه تبلیغات مذهبی از سابقه دیرینهای برخوردار است، اما باید اذعان کرد که در گذشتههای نهچندان دور، نگاه افراد به تبلیغات تجاری، مناسب نبوده، از آن به عنوان یکی از ابزارهای دنیای سرمایهداری یاد میکردند. اگر این موضوع، یکی از دلایل عدم پیشرفت مناسب صنعت تبلیغات خوانده شود، سخنی به گزاف گفته نشده است. به هر حال گذشت زمان، نیاز صنایع مختلف به تبلیغات را، روز به روز آشکارتر کرده و این امر باعث تغییر ذهنیت جامعه نسبت به تبلیغات شده است. در حال حاضر در جامعه ایران، تبلیغات یکی از نخستین و اساسیترین ابزارهای رشد و توسعه صنایع بهشمار میآید، به گونه ای که بارها مشاهده میشود که به هنگام ایجاد یک کسب و کار جدید، پیش از فراهم ساختن ملزومات سختافزاری، برنامههای تبلیغاتی آن را تدوین می کنند.
متاسفانه مشاهده میشود که این احساس نیاز مبرم به تبلیغات، به صورت مناسب پاسخ داده نمیشود. به این صورت که صنایعی مانند: گرافیک، IT، فیلمسازی، خطاطی و ... به اشتباه به عنوان صنعت تبلیغات تعبیر شدهاند، غافل از اینکه این صنایع، تنها ابزارهایی در دست صنعت تبلیغات بوده، هسته اصلی صنعت تبلیغات را متخصصان بازاریابی، به عنوان هدایتکننده سایر متخصصان و ابزارهای گروه تبلیغاتی، تشکیل میدهند.
نادیده گرفتن این هسته اصلی و رهبر اقدامهای تبلیغاتی باعث شده که برنامههای بازاریابی به صورت موثر و متناسب با شرایط صنایع و ویژگیهای مخاطبان طراحی نشده و حتی به خوبی به اجرا در نیاید.بنابراین به نظر میرسد ضعف عمده اقدامهای بازاریابی که در کشور به انجام میرسد، همانا عدم استفاده جدی از متخصصان بازاریابی به معنای واقعی کلمه و به دنبال آن عدم طراحی اثربخش برنامههای تبلیغات و اجرای مناسب آنهاست. بر این اساس در این مقاله سعی شده است تا به صورت مختصر تئوریهای لازم برای طراحی و اجرای برنامههای تبلیغاتی به عنوان ابزار برونرفت اقدامهای تبلیغاتی صنایع کشور از وضعیت فعلی و حرکت آنها به سمت تبلیغات موثر و کارآمد، بیان شود.به طور کلی تبلیغات یکی از ابزارهای برنامههای ترویجی (Promotional Plans) به حساب میآید. ابزارهای دیگر برنامههای ترویجی عبارتند از: فروش شخصی، روابط عمومی، پیشبرد فروش و بازاریابی مستقیم. در این مقاله از بین ابزارهای پنجگانه برنامههای ترویجی، تنها به ابزار تبلیغات پرداخته شده است.تعریف تبلیغات
تبلیغات یکی از متداولترین ابزارهایی است که شرکتها برای هدایت ارتباطات تشویقکننده خود به سوی خریداران و جوامع هدف خود، از آن استفاده میکنند.تبلیغات هر گونه ارایه و ترویج غیرشخصی ایده، کالا یا خدمات توسط یک تبلیغکننده است که انجام آن مستلزم پرداخت هزینه باشد.تبلیغ به معنای رساندن پیام، شناساندن امری به دیگران، یا امری را خوب یا بد وانمودکردن است و پیامهای دیداری و گفتاری را شامل میشود که برای ترویج عقیده یا محصولی از طرف یک منبع به وسیله کانالهای تبلیغی به گروههای ویژهای یا به کل جامعه منتقل و برای آن پول پرداخت میشود.در تعریف تبلیغات، باید تبلیغات صنعتی را از تبلیغات بازار مصرفکننده متمایز کرد. تبلیغات صنعتی به صورت قابل ملاحظهای با تبلیغات بازار مصرفکننده متفاوت است. اولاً تبلیغات صنعتی در مقایسه با تبلیغات مصرفکننده، نقش کوچکی در برقراری ارتباط با بازار هدف ایفا میکند. ثانیاً تبلیغات صنعتی بر جذابیتهای منطقی و اطلاعاتی مانند محصول و دلایل خرید آنها تاکید دارد. (برای مثال جذابیت ویژگیها، مزایای رقابتی و همچنین جذابیتهای خبری و شهرت محصولات). در حالی که تبلیغات بازار مصرفکننده بر جذابیتهای مربوط به نیازهای روانی و اجتماعی مصرفکننده، تاکید میکند. علاوه بر این، بازار هدف در تبلیغات بازار صنعتی بسیار کوچکتر از بازارهای انبوهی است که تبلیغات بازار مصرفکننده، هدفگیری کرده است.تهیه و اداره یک برنامه تبلیغاتی
مدیران بازاریابی به هنگام تهیه یک برنامه تبلیغاتی، باید همواره کار را با شناسایی و تعریف بازار هدف و انگیزشهای خریدار آغاز کنند. آنگاه برای تهیه برنامه تبلیغاتی باید پنج تصمیم عمده اتخاذ کنند. این تصمیمها که به پنج ام (5M) معروف هستند، از این قرارند:
_ ماموریت (Mission): هدفهای تبلیغات کداماند؟
_ پول (Money): چه مقدار پول میتوان به این کار اختصاص داد؟
_ پیام (Message): چه پیامی فرستاده شود؟
_ رسانه (Media): از چه وسیله ارتباطی استفاده شود؟
_ ارزیابی (Measurement): نتایج را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ (شکل 1)
1. تعریف ماموریت و هدف
نخستین گام در تهیه یک برنامه تبلیغاتی، تعیین هدفهایی است که باید دنبال شود. این هدفها باید تحت تاثیر و به تبعیت از تصمیمگیریهای پیشین درباره بازار هدف، جایگاهیابی در بازار و ترکیب عناصر بازاریابی تعیین شوند. استراتژی جایگاهیابی و استراتژی ترکیب عناصر بازاریابی، کاری را تعریف میکنند که در کل برنامه بازاریابی، انجام آن بر عهده تبلیغات گذاشته میشود.برای تبلیغات، هدفهای ارتباطی و فروش ویژهای میتوان در نظر گرفت.هدفهای ارتباطی شامل افزایش آگاهی، متقاعدکردن و یادآوریکردن به مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه درباره محصول یا شرکت است. هنگامی که محصول جدیدی به بازار معرفی میشود و هدف ایجاد تقاضای اولیه است، تبلیغات آگاهکننده بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که رقابت افزایش مییابد و هدف ایجاد تقاضای انتخابی است، آگهی متقاعدکننده مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که محصولی در منحنی عمر خود در مرحله بلوغ خود قرار میگیرد و هدف این است که مصرفکننده درباره آن محصول به گونهای مداوم فکر کند، آگهی یادآوریکننده مورد استفاده قرار میگیرد. (جدول 1)
2. تصمیم درباره بودجه تبلیغات
پس از تعیین هدفهای تبلیغات شرکت، باید برای هر یک از کالاهای خود بودجه تبلیغاتی تعیین کنیم. شرکت برای نیل به هدفهای فروش خود، بودجه لازم را اختصاص خواهد داد. اما پرسش این است که شرکت از کجا میتواند بداند آیا مبلغی که خرج میکند، مبلغ درستی است یا نه؟ اگر چه بودجه تبلیغات جزو هزینههای جاری تلقی میشود، ولی واقعیت این است که بخشی از آن سرمایهگذاریای است که موجد یک ارزش نامرئی است که میتوان آن را سرقفلی (یا ارزش ویژه نام تجاری) خواند. هنگام تعیین بودجه تبلیغات، پنج عامل ویژه باید موردنظر قرار گیرد:
_ مرحله عمری که کالا در آن قرار دارد: اغلب کالاهای جدید، بودجه تبلیغاتی زیادی میطلبند، چرا که نیاز به اعلام موجودیت دارند و مصرفکنندگان هم باید امکان آزمودن آن را داشته باشند. نامهای تجاری جا افتاده در بازار، معمولاً با بودجه تبلیغاتی کمتری (نسبت تبلیغات به فروش) مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرند.
_ سهم بازار و پایگاه مصرفکننده: آن نامهای تجاری که سهم بالایی از بازار را به خود اختصاص دادهاند، درصد کمتری از فروش خود را صرف تبلیغات میکنند. تصاحب سهم بازار از راه افزایش اندازه بازار مستلزم اختصاص بیشتر بودجه به تبلیغات است.
_ رقابت و شلوغی: در بازاری با رقبای بسیار که مبالغ زیادی به امر تبلیغات اختصاص میدهند، تبلیغ درباره یک نام تجاری به بودجه بیشتری نیاز دارد تا بتواند صدای خود را به گوش رساند.
_ فراوانی تبلیغات: تعداد دفعات پخش برای ارسال پیام مربوط به نام تجاری تاثیر بسزایی بر بودجه تبلیغاتی میگذارد.
_ جانشینپذیری کالا: نامهای تجاری واقع در طبقهکالاهایی که جانشینان زیادی دارند، نیاز به بودجه بیشتری برای تبلیغات دارند.اغلب روشهای بودجهگذاری که در دنیای واقعی مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از: روش درصدی از فروش پیشبینی شده، روش در حد توان، روش توازن رقابتی/سهم بازار، و روش هدف و وظیفه.سازمانهای واقع در بازار صنعتی (B2B) به طورعمده روشهای هدف و وظیفه و در حد توان را برای تنطیم بودجه تبلیغاتی مورد استفاده قرار میدهند.
3. انتخاب یک پیام تبلیغاتی
تبلیغکنندگان برای تهیه یک خطمشی نوآورانه و خلاق، باید مراحل چهارگانهای را طی کنند. این مراحل عبارتند از: تهیه پیام، ارزیابی و انتخاب پیام و اجرای پیام.
تهیه پیام. در این مرحله درباره پیام تبلیغاتی (یا همان مزیت اصلی که نام تجاری ارایه میکند) تصمیمگیری میشود.پاسخ به هفت پرسش زیر اطلاعات مقدماتی و لازم را برای آغاز تهیه آگهی در اختیار تهیهکننده آگهی قرار میدهد:
1. چه لوازم و مواد و عواملی در جنس به کار رفته است؟
2. به چه خوبی ساخته شده است؟
3. چه استفادهای دارد؟
4. چگونه با کالای رقبا مقایسه میشود؟
5. وسیله شناسایی کالا در فروشگاه چیست؟
6. قیمت کالا چهقدر است؟
7. حقایق مهم درباره خریداران احتمالی؟ (جنسیت، سن و درآمد خریداران و افراد بانفوذ در تصمیمگیری برای خرید).افراد نوآور و خلاق، برای ایجاد جاذبههای تبلیغاتی ممکن و عملی، از روشهای مختلفی استفاده میکنند. برخی از این افراد ضمن گفتوگو با مصرفکنندگان، واسطههای مجازی، کارشناسان و رقبا به استقرا رومیآورند. مصرفکنندگان از جمله منابع خوب برای ارایه ایدههای مناسب بهشمار میروند. احساس آنها درباره نقاط قوت و کاستیهای موجود در مورد نام تجاری، سرنخهای خوبی پیشروی خطمشی نوآورانه میگذارد.بعضی از افراد خلاق، برای تهیه پیامهای تبلیغاتی از یک چارچوب قیاسی استفاده میکنند. مالونی به این نتیجه رسیده است که خریداران از خرید هر کالا، یکی از این محاسن چهارگانه را انتظار دارند: منطقی، حسی، اجتماعی و یا رضایت باطنی.در جاذبه منطقی به طور مشخص و صریح مزایای کالا، خود کالا، ویژگیهای آن و ... عنوان شده،و از پرداختن به مسایل و موضوعهای حاشیهای خودداری میشود. در تبلیغ با جاذبه احساسی بر خلاف جاذبه منطقی، سعی در تحریک احساسات فرد و برانگیختن آن و رسیدن به مقصود از این راه است.در تبلیغ با جاذبه اجتماعی، سعی بر آن است تا استفاده از کالا با یک موقعیت اجتماعی ویژه ارتباط داده شود.در تبلیغ با جاذبه رضایت باطنی، سعی بر آن است که با ارایه دلایل متنوع، مصرفکننده از مصرف کالای مورد نظر احساس رضایت و خشنودی کند.ارزیابی و انتخاب پیام: تبلیغکننده باید پیامهای مختلف را ارزیابی کند. یک آگهی تبلیغاتی خوب آن است که بر یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد تکیه کند. در این زمینه پیشنهاد شده است که پیامها بر اساس مطلوببودن، استثناییبودن و باورکردنیبودن رتبهبندی شوند. پیامها در وهله اول باید درباره کالا مطلوب و جالب بگویند. پیامها همچنین باید چیزی منحصر به فرد یا شاخص درباره کالا مطرح سازد که همه نامهای تجاری واقع در طبقه کالا از آن برخوردار نباشند. سرانجام پیامها باید باورکردنی و قابل اثبات باشند.
اجرای پیام: اثربخشی یک پیام نه فقط به اینکه چه گفته میشود، بلکه به چگونه گفتن هم بستگی دارد. بعضی از آگهیها جایگاهی منطقی را اشغال میکنند، در حالی که پارهای از آگهیها به دنبال کسب جایگاهی عاطفی هستند.افراد ابداعکننده باید همچنین به دنبال سبک، آهنگ، عبارتبندی و قالب برای اجرای پیام باشند. این ارکان همگی باید تصویر و پیام منسجمی را ارایه دهند.سبک: برای ارایه پیام تبلیغاتی، ممکن است از مقطعی از زندگی، خیالپردازی، پیام موزیکال، ارایه شواهد و تاییدیه درباره محصول و مانند اینها استفاده شود.لحن و آهنگ: ارتباطگر باید برای آگهی خود به دنبال یک آهنگ و لحن مناسب نیز باشد. واژهها: در این زمینه باید به دنبال واژههای به یادماندنی و جالب توجه بود.قالب: ارکان قالب آگهی تبلیغاتی مانند اندازه، رنگ و شکل آگهی بر اثربخشی و هزینه آن تاثیر میگذارند.تصمیم درباره رسانه
پس از انتخاب پیام تبلیغاتی وظیفه بعدی تبلیغکننده، انتخاب رسانه تبلیغاتی است که پیام را منتقل میکند. عواملی که در این زمینه وجود دارند، عبارتند از: دسترسی مطلوب، فراوانی و اثربخشی و انتخاب انواع رسانههای اصلی، تصمیمگیری درباره زمانبندی رسانه و تصمیمگیری درباره محدوده جغرافیایی رسانه.
_ دسترسی(R): شمار افراد یا خانوارهایی است که در یک مدت زمان معلوم، در معرض یک برنامه رسانهای ویژه قرار میگیرند.
_ فراوانی (F): تعداد دفعاتی در یک مدت زمان معلوم است که یک شخص یا یک خانوار با پیام روبهرو میشود.
_ اثربخشی(I): ارزش کیفی یک مرتبه پخش از راه یک رسانه است.هر اندازه دسترسی، فراوانی و اثربخشی پخش بیشتر باشد، آگاهی مخاطبان بیشتر خواهد بود.
_ شمار کل پخش (E): حاصل ضرب دسترسی در فراوانی متوسط است. یعنی R*F=E. این عدد، ناخالص بینندگان یا شنوندگان (GRP) هم نام دارد. در صورتی که با یک برنامه رسانهای بتوان با فراوانی متوسط پخش 3 به 80% منازل دسترسی پیدا کرد، گفته میشود برنامه رسانه دارایGRP برابر با 240 است. حال اگر GRP برنامه رسانهای دیگری برابر با 300 باشد، گفته میشود این برنامه وزینتر است، اما نمیتوانیم چگونگی سرشکنشدن این وزانت را به دسترسی و فراوانی بیان کنیم.
_ شمار دفعات پخش موزون (WE): این مورد هم حاصلضرب دسترسی، در فراوانی متوسط و در اثربخشی متوسط است، یعنی WE=R*F*I.به هنگام برنامهریزی رسانه، موضوع بسیار مهم این است که با یک بودجه معلوم از نظر هزینه، چه ترکیبی از دسترسی، فراوانی و اثربخشی با صرفهترین است؟ هنگام عرضه کالای جدید، نامهای تجاری جانبی، بسط نامهای تجاری شناخته شده و معروف، یا نامهای تجاری که بهندرت خریده میشوند، یا زمانی که شرکت به دنبال یک بازار تعریف نشده است، دسترسی بالاترین اهمیت را داراست. فراوانی،زمانی اهمیت پیدا میکند که شرکت با رقبای قهاری روبهرو است.انتخاب از میان انواع اصلی رسانه: برنامهریز رسانه باید نسبت به قابلیت و توانایی انواع اصلی رسانهها از نظر: دسترسی، فراوانی و اثربخشی آگاهی داشته باشد.برنامهریزان رسانه با بررسی متغیرهایی، مانند: عادتهای رسانهای مخاطبان هدف، ویژگیهای کالا، پیام و هزینه از میان طبقات رسانه، یکی را انتخاب میکنند.در جدول(2) به تعدادی از مزایا و معایب برخی از رسانهها اشاره شده است:انتخاب رسانه برای تبلیغات صنعتی، شبیه انتخاب آن برای تبلیغات مصرفکننده است. هنگامی که تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرد، مدیریت باید آمیخته رسانهای را که مورد استفاده قرار میدهد، مشخص کند. آمیخته رسانه، ترکیبی از انواع رسانههای چاپی، رسانههای صوتی و تصویری، بازاریابی مستقیم و رسانههای الکترونیکی است.تصمیم درباره زمانبندی رسانه: تبلیغکننده هنگام تصمیمگیری درباره انتخاب نوع رسانه در زمینه زمانبندی، با یک مشکل کلان و یک مشکل خرد روبهرو میشود:مشکل زمانبندی کلان: مشکل زمانبندی کلان مستلزم تصمیمگیری درباره چگونگی زمانبندی تبلیغات در رابطه با روندهای فصلی و روند سیکل تجاری است.مشکل زمانبندی خرد: مشکل زمانبندی خرد مستلزم تخصیص بودجه تبلیغات در کوتاهترین مقطع زمانی برای دستیابی به بالاترین اثربخشی است. انتخاب موثرترین الگو به هدفهای ارتباط در رابطه با ماهیت محصول تولیدی، مشتریان هدف، کانالهای توزیع و دیگر عوامل بازاریابی بستگی دارد.سه روش عمده برای پخش آگهیهای تبلیغاتی وجود دارد:
1. جدولبندی پیوسته: در این روش، الگوی پخش آگهی به گونهای است که پخش آن در یک مدت زمان معین، به گونه پیوسته انجام میشود. این روش بیشتر (و نه لزوماً) در مورد کالاهایی به کار میرود که در مراحل میانی به بعد از مرحله عمر خود هستند و تبلیغاتی که در مورد آنها انجام میشود، بیشتر جنبه یادآوری در مورد کالا و نشان را دارد.
2. جدولبندی تناوبی: در این روش پخش تبلیغات در یک مدت زمان معین به صورت غیریکنواخت انجام میگیرد. پخش آگهی به این صورت موجب میشود که مخاطبان نسبت به پیام، آگاهی بیشتری کسب کنند و در نتیجه این روش باصرفهتر است.
3. جدولبندی فصلی: تنوع فصلی و الزامات هر کدام، بعضاً ایجاب میکند از جدولبندی فصلی استفاده شود. برخی از کالاها وجود دارند که در برخی از فصلها، دارای فروش بالا هستند. در مورد این دسته از کالاها از این روش باید استفاده کرد.
ارزیابی اثربخشی تبلیغات
با بررسی آثار تبلیغات و ارتباط آن با هدفهای سازمانها میتوان تغییراتی در بودجه تبلیغاتی، شکل و محتوای پیامها و نوع رسانهها و کانالهای ارتباطی و حتی زمان و شرایط اجرای تبلیغ به عمل آورد، تا تبلیغات مفیدتر و موثرتر از گذشته صورت گیرد.برنامهریزی و نظارت و کنترل خوب بر تبلیغات، به معیارهای اندازهگیری اثربخشی آن بستگی دارد. اکثر تبلیغکنندگان به دنبال اندازهگیری اثر ارتباطی یک آگهی تبلیغاتی هستند - یعنی تاثیر بالقوه آگهی بر سطح آگاهی، دانش یا رجحان مخاطبان هدف. آنها همچنین مایلند تاثیر آگهی بر فروش را، خود نیز به دست آورند.تحقیق درباره اثر ارتباطی تبلیغات: هدف از تحقیق درباره اثر ارتباطی، آن است که تعیین کند آیا یک آگهی تبلیغاتی به گونه موثر ارتباط برقرار میسازد یا نه؟ این مورد را که آزمون متن آگهی نیز نام دارد میتوان پیش از اینکه آگهی در رسانه قرار گیرد یا بعد از اینکه به چاپ رسید یا از راه رادیو و تلویزیون پخش شد انجام داد.روش پیش آزمون: پیش آزمون آگهی تبلیغاتی به سه روش عمده انجام میشود: روش امتیازدهی مستقیم که در آن از مصرفکنندگان خواسته میشود به آگهیهای مختلف تبلیغاتی امتیاز دهند. از این امتیازها برای ارزیابی توان آگهی در جلب توجه، چگونگی خوانندگی، میزان شناخت، موثر و محرک واقع شدن و چگونگی تاثیر بر رفتار مخاطبان هدف استفاده میشود. اگرچه یک امتیاز بالا، معیاری ناقص در مورد اثربخشی واقعی یک آگهی تبلیغاتی است اما نشاندهنده آن است که آن آگهی از تاثیر بالقوه بیشتری برخوردار است.در آزمونهای دستهای از مصرفکنندگان خواسته میشود جمعی از آگهیها را ببینند و یا به آنها گوش فرا دهند و هر قدر هم دلشان میخواهد وقت صرف کنند. سپس از این مصرفکنندگان خواسته میشود سعی کنند تمام آگهیها و محتویات آن را به خاطر آورند. البته در این مورد ممکن است مصاحبهکننده به آنها کمک بکند، یا نکند. میزان به خاطرآوری آگهی توان آن را در برجستهبودن و اینکه چهقدر موفق بوده است تا پیام را تفهیم کند و در خاطرهها بنشاند، نشان میدهد. هدف از آزمونهای دستهای، بیشتر ارزیابی تبلیغات چاپی است. یعنی در واقع غالباً برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات چاپی به کار گرفته میشود. البته این روش کمابیش در مورد تلویزیون نیز میتواند به کار گرفته شود.در آزمونهای آزمایشگاهی برای اندازهگیری واکنشهای فیزیولوژیکی مصرفکنندگان، از وسایل و تجهیزات استفاده میشود. مهمترین این واکنشهای فیزیولوژیکی: تپش قلب، فشار خون، تغییر در اندازه مردمک چشم و عرقکردن در رویارویی با یک آگهی تبلیغاتی هستند. این شاخصها اگرچه قدرت جلب توجه یک آگهی را نشان میدهند، اما معیاری در اینباره که تا چه اندازه بر باورها، عقاید یا مقاصد مخاطبان هدف موثر بودهاند، به دست نمیدهند و آشکار نمیسازند.روش استعلامی در شرایطی واقعیتر از سایر روشها صورت میگیرد و برای مرحله اجرای تبلیغ نیز قابل استفاده است. در این روش دو تا سه تبلیغ برای مدتی محدود و در شرایط عادی و در رسانههای انتخاب شده عرضه میشود. به منظور ارزیابی تبلیغات عرضهشده برای هر یک از آنها، کوپنهایی ضمیمه شده و از خوانندگان مجله خواسته میشود تا هر گونه پرسشی درباره محصول، تبلیغ و یا دریافت نمونه دارند، همراه با کوپنها برگردانند. کوپنها با توجه به نوع تبلیغ شمارهگذاری شده اند و با دریافت پاسخها و شمارش کوپنها، تبلیغی که بیشترین کوپن برگشتی را داشته باشد، به عنوان تبلیغ مطلوب انتخاب میشود.در روش مقایسه دوتایی به جای عرضه انواع تبلیغات در یک زمان، به هر یک از اعضای گروه، دو تبلیغ نشان داده میشود و از آنها خواسته میشود تا یکی را که از نظر آنها مناسبتر است انتخاب کنند. وقتی تبلیغ مورد نظر انتخاب شد، تبلیغ رد شده کنار گذاشته شده، تبلیغ سوم عرضه می شود و از اعضا خواسته میشود تا مناسبترین تبلیغ را انتخاب کنند و این روش ادامه مییابد تا سرانجام به بهترین تبلیغ برسند.برای غلبهکردن بر بعضی از عوامل محیطی، ارزیابیهای پیشین از روش مجله ساختگی یا مجازی استفاده میشود. در این روش مجلهای با همه ویژگیهای مجله واقعی برای خانههایی که بیانگر نمونه مناسبی باشند، فرستاده می شود. در این مجله، تبلیغات مورد نظر عرضه شده است و از پاسخدهندگان خواسته میشود تا طبق معمول آن را مطالعه کنند، سپس در فرصتی دیگر مصاحبهکننده با طرح پرسشهایی سعی میکند تا میزان بازخوانی یا به یادآوری تبلیغات مورد نظر را معین سازد.
روش پس آزمون: تبلیغکنندگان همچنین مایلند پس از اجرای کامل یک برنامه تبلیغاتی اثربخشی کلی ارتباطی آن را اندازه بگیرند. آیا برنامه تبلیغاتی تا چه اندازه در ارتقای سطح آگاهی نسبت به نام تجاری، درک نسبت به آن، رجحان آن و غیره موثر واقع شده است؟ اگر تبلیغکننده پیش از اجرای برنامه تبلیغاتی این موارد را انداره گرفته باشد، او هماکنون میتواند با گزینش یک نمونه تصادفی از مصرفکنندگان (پس از اجرای برنامه) اثرات ارتباطی اجرای این برنامه را اندازهگیری کند. اگر شرکتی امیدوار بوده سطح آگاهی نسبت به یک نام تجاری را از 20 درصد به 50 درصد بالاتر ببرد و پس از اجرای برنامه موفق شده است آن را به 30 درصد برساند، در این صورت در این میان مشکلی وجود داشته است. یعنی یا اینکه بودجه تبلیغاتی کافی نبوده، یا آگهی تبلیغاتی، آن قوت و قابلیت لازم را نداشته، یا وجود عامل یا عوامل دیگری لازم بوده است. چند مورد از روشهای پس آزمون توضیح داده شده است:در روش آزمونهای به خاطرآوری، تبلیغکننده از افرادی که مجلهها را میبینند یا برنامههای تلویزیونی را تماشا میکنند، میخواهد تاحد امکان هر آنچه درباره تبلیغکنندگان و کالاهای آنها دیدهاند، به یاد آورند. میزانی که از هر آگهی به خاطر میآید، توانایی آگهی را در جلب توجه و باقیماندن در ذهن نشان خواهد داد.در روش معیارهای نگرش، مصاحبهکنندگان از مصاحبهشوندگان در مورد تبلیغ پرسشهایی به عمل میآورند، نظیر اینکه آیا تبلیغ باورکردنی، متقاعدکننده، گنگ، تخیلی، اطلاعرسان، واقعبینانه، احمقانه و یا هر چیز دیگر بود یا خیر؟ همچنین از مصاحبهشوندگان درمورد اینکه تا چه اندازه تبلیغ بر روی آنها تاثیر گذاشته است که کالا را تهیه کنند و یا از آن استفاده کنند، پرسشهایی به عمل میآید.در روش آزمونهای شناختی، از مخاطبان خواسته میشود تا اگر تبلیغی را دیده یا شنیدهاند اعلام کنند. سپس از کسانی که تبلیغی را دیده و شنیدهاند میخواهند تا طرح و محتوای تبلیغی را که دیدهاند، به یاد آورده، بازخوانی کنند. بازخوانی به دو صورت بازخوانی کمکی (در این مورد محقق نشانهها و علایمی از تبلیغ را به پاسخگو عرضه میکند. مانند: نام محصول یا یک واژه یا عبارت کلیدی تبلیغ) و بازخوانی غیرکمکی (هیچ نوع کمکی از طرف محقق داده نمیشود) صورت میگیرد.
تحقیق درباره اثر فروش تبلیغات: تعیین و تشخیص آثار تبلیغ بر فروش، بسیار دشوار است، زیرا عوامل بسیاری بر فروش اثر میگذارد. هیچگاه نباید فقط با مقایسه میزان فروش پیش از تبلیغ و بعد از آن، نتیجه گرفت که تفاوت میزان فروش به دلیل تبلیغ بوده است. تغییر میزان فروش ممکن است ناشی از عواملی، مانند: وضع رقبا، شدت نیاز خریداران، شرایط قیمتها، چگونگی توزیع، شرایط اقتصادی جامعه و یا حتی تبلیغات گذشته باشد.برای ارزیابی آثار تبلیغ فروش محصولات شرکت، دو روش عمده وجود دارد که عبارت است از:
1. روش رابطه پیشین فروش-تبلیغ: اغلب شرکتها اطلاعاتی درباره فروش و هزینههای تبلیغاتی خود در دورههای گذشته دارند. با مطالعه و یافتن رابطهای بین تغییر در میزان فروش و نیز تغییر در هزینههای تبلیغاتی پیشین، میتوان آثار تبلیغ را در ایام گذشته به دست آورد. در این روش با استفاده از تکنیکهای آماری، سهم و نقش تبلیغات فروش تخمین زده میشود. مدیران تبلیغاتی میدانندکه فروش دوره جاری، نتیجه تبلیغات فعلی بهعلاوه آثار انتقالی تبلیغات دورههای گذشته است. برای جداسازی آثار انتقالی تبلیغات گذشته میتوان از مدلهای آماری پیشرفته استفاده کرد.
2. روش مطالعات تجربی نتایج فروش: در بعضی از روشهای تجربی دو گروه از شهرها انتخاب میشوند. شهرهای آزمایش و شهرهای کنترل. دو شهر باید از لحاظ جمعیت و ترکیب آن و ویژگیهای بازار یا صنعت مشابهتهایی داشته و به نسبت از هم دور باشند. معمولاً برای هر یک از گروهها، دو تا سه شهر انتخاب میشود. فروش محصول در هر یک از شهرهای آزمایش و کنترل را به مدت دو ماه رسیدگی و محاسبه میکنند، سپس تبلیغات به مدت دست کم دو ماه و در شهرهای آزمایش اجرا میشود. بعد از این مدت دوباره میزان فروش محصول را در همه شهرها محاسبه کرده، نتایج حاصل را با فروش پیش از اجرای تبلیغ مقایسه میکنند. اگر فروش در شهرهای آزمایش پس از اجرای تبلیغ نسبت به فروش شهرها در دوره پیش افزایش یافته باشد، میتوان نتیجه گرفت که این افزایش فروش حاصل تبلیغات انجام شده است.نتیجه گیری
در این مقاله ابتدا تعریف واقعی از تبلیغات ارایه شد. سپس فرایند برنامهریزی تبلیغات بیان شد. برای توضیح این فرایند از مدل 5M استفاده شد که مولفههای آن شامل تعیین ماموریت و هدفهای تبلیغات، تدوین بودجه لازم برای تبلیغات، طراحی پیام تبلیغاتی، مشخص کردن رسانههای مناسب برای اجرای تبلیغات و در نهایت ارزیابی اثربخشی تبلیغات است.ارزیابی اثربخشی تبلیغات را تنها میتوان پایان یک دور از سیکل برنامهریزی تبلیغاتی به حساب آورد، چرا که نتایج این ارزیابی در برنامهریزیهای بعدی مورد استفاده قرار گرفته، بدین ترتیب دور تازهای از برنامهریزی تبلیغاتی آغاز میشود.
منابع:
1. Bingham, Gomes, Knowles, Business Marketing, 3rd edition, International edition, Mc GrowHill, 2001
2. Meluinl Defleur, Everettee Deniss, Understanding Mass Communication, 6th Edition. USA, Houghton Mifflin Co. 1998
3. Lamb, Charles & Hair, Joseph & McDaniel, Carl (1998). “Marketing”, Fourth Edition, South-Western College Publishing
4. Courtloud L. Bovee et al, Marketing, 2nd edition, International edition, Mc GrowHill, 1995
5. Joseph R. Dominic, The Dynamic of Mass Communication, 2nd edition, International edition, Mc GrowHill, 1993
6. Allen, Cliff, Kania, Deborah, and Yaeckel, Beth. 1998. Internet World Guide to One-To-One Web Marketing. New York: John Wiley & Sons.
7. PriceWaterhouseCoopers. 2004. IAB Internet Advertising Revenue Report, 2004 Second-Quarter and First Six-Month Results, September 2004.
8. Gao, Jerry, et. al. 2002. Online Advertising: Engineering Perspectives and A Taxonomy.
9. کاتلر، فیلیپ: ترجمه بهمن فروزنده، مدیریت بازاریابی: تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، اجرا و کنترل، چاپ اول، نشر آتروپات، تهران، 1382.
10. روستا، احمد، ونوس، داور و ابراهیمی، عبدالحمید: مدیریت بازاریابی، چاپ اول، انتشارات سمت، تهران، 1375.
11. رضاییان، علی: مبانی سازمان و مدیریت، چاپ سوم، انتشارات سمت، تهران، 1380.
12. محمدیان، محمود: مدیریت تبلیغات، دوم، انتشارات حروفیه، تهران، 1382.
13. رنجبریان، بهرام: بازاریابی و مدیریت بازار، چاپ اول، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، تهران، 1378
چکیده:
در کشور ما ، با وجود اینکه تبلیغات مذهبی از سابقه دیرینهای برخوردار است، اما باید اذعان کرد که در گذشتههای نهچندان دور، نگاه افراد به تبلیغات تجاری، مناسب نبوده، از آن به عنوان یکی از ابزارهای دنیای سرمایهداری یاد میکردند. اگر این موضوع، یکی از دلایل عدم پیشرفت مناسب صنعت تبلیغات خوانده شود، سخنی به گزاف گفته نشده است. به هر حال گذشت زمان، نیاز صنایع مختلف به تبلیغات را، روز به روز آشکارتر کرده و این امر باعث تغییر ذهنیت جامعه نسبت به تبلیغات شده است. در حال حاضر در جامعه ایران، تبلیغات یکی از نخستین و اساسیترین ابزارهای رشد و توسعه صنایع بهشمار میآید، به گونه ای که بارها مشاهده میشود که به هنگام ایجاد یک کسب و کار جدید، پیش از فراهم ساختن ملزومات سختافزاری، برنامههای تبلیغاتی آن را تدوین می کنند.
متاسفانه مشاهده میشود که این احساس نیاز مبرم به تبلیغات، به صورت مناسب پاسخ داده نمیشود. به این صورت که صنایعی مانند: گرافیک، IT، فیلمسازی، خطاطی و ... به اشتباه به عنوان صنعت تبلیغات تعبیر شدهاند، غافل از اینکه این صنایع، تنها ابزارهایی در دست صنعت تبلیغات بوده، هسته اصلی صنعت تبلیغات را متخصصان بازاریابی، به عنوان هدایتکننده سایر متخصصان و ابزارهای گروه تبلیغاتی، تشکیل میدهند.
نادیده گرفتن این هسته اصلی و رهبر اقدامهای تبلیغاتی باعث شده که برنامههای بازاریابی به صورت موثر و متناسب با شرایط صنایع و ویژگیهای مخاطبان طراحی نشده و حتی به خوبی به اجرا در نیاید.بنابراین به نظر میرسد ضعف عمده اقدامهای بازاریابی که در کشور به انجام میرسد، همانا عدم استفاده جدی از متخصصان بازاریابی به معنای واقعی کلمه و به دنبال آن عدم طراحی اثربخش برنامههای تبلیغات و اجرای مناسب آنهاست. بر این اساس در این مقاله سعی شده است تا به صورت مختصر تئوریهای لازم برای طراحی و اجرای برنامههای تبلیغاتی به عنوان ابزار برونرفت اقدامهای تبلیغاتی صنایع کشور از وضعیت فعلی و حرکت آنها به سمت تبلیغات موثر و کارآمد، بیان شود.به طور کلی تبلیغات یکی از ابزارهای برنامههای ترویجی (Promotional Plans) به حساب میآید. ابزارهای دیگر برنامههای ترویجی عبارتند از: فروش شخصی، روابط عمومی، پیشبرد فروش و بازاریابی مستقیم. در این مقاله از بین ابزارهای پنجگانه برنامههای ترویجی، تنها به ابزار تبلیغات پرداخته شده است.تعریف تبلیغات
تبلیغات یکی از متداولترین ابزارهایی است که شرکتها برای هدایت ارتباطات تشویقکننده خود به سوی خریداران و جوامع هدف خود، از آن استفاده میکنند.تبلیغات هر گونه ارایه و ترویج غیرشخصی ایده، کالا یا خدمات توسط یک تبلیغکننده است که انجام آن مستلزم پرداخت هزینه باشد.تبلیغ به معنای رساندن پیام، شناساندن امری به دیگران، یا امری را خوب یا بد وانمودکردن است و پیامهای دیداری و گفتاری را شامل میشود که برای ترویج عقیده یا محصولی از طرف یک منبع به وسیله کانالهای تبلیغی به گروههای ویژهای یا به کل جامعه منتقل و برای آن پول پرداخت میشود.در تعریف تبلیغات، باید تبلیغات صنعتی را از تبلیغات بازار مصرفکننده متمایز کرد. تبلیغات صنعتی به صورت قابل ملاحظهای با تبلیغات بازار مصرفکننده متفاوت است. اولاً تبلیغات صنعتی در مقایسه با تبلیغات مصرفکننده، نقش کوچکی در برقراری ارتباط با بازار هدف ایفا میکند. ثانیاً تبلیغات صنعتی بر جذابیتهای منطقی و اطلاعاتی مانند محصول و دلایل خرید آنها تاکید دارد. (برای مثال جذابیت ویژگیها، مزایای رقابتی و همچنین جذابیتهای خبری و شهرت محصولات). در حالی که تبلیغات بازار مصرفکننده بر جذابیتهای مربوط به نیازهای روانی و اجتماعی مصرفکننده، تاکید میکند. علاوه بر این، بازار هدف در تبلیغات بازار صنعتی بسیار کوچکتر از بازارهای انبوهی است که تبلیغات بازار مصرفکننده، هدفگیری کرده است.تهیه و اداره یک برنامه تبلیغاتی
مدیران بازاریابی به هنگام تهیه یک برنامه تبلیغاتی، باید همواره کار را با شناسایی و تعریف بازار هدف و انگیزشهای خریدار آغاز کنند. آنگاه برای تهیه برنامه تبلیغاتی باید پنج تصمیم عمده اتخاذ کنند. این تصمیمها که به پنج ام (5M) معروف هستند، از این قرارند:
_ ماموریت (Mission): هدفهای تبلیغات کداماند؟
_ پول (Money): چه مقدار پول میتوان به این کار اختصاص داد؟
_ پیام (Message): چه پیامی فرستاده شود؟
_ رسانه (Media): از چه وسیله ارتباطی استفاده شود؟
_ ارزیابی (Measurement): نتایج را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ (شکل 1)
1. تعریف ماموریت و هدف
نخستین گام در تهیه یک برنامه تبلیغاتی، تعیین هدفهایی است که باید دنبال شود. این هدفها باید تحت تاثیر و به تبعیت از تصمیمگیریهای پیشین درباره بازار هدف، جایگاهیابی در بازار و ترکیب عناصر بازاریابی تعیین شوند. استراتژی جایگاهیابی و استراتژی ترکیب عناصر بازاریابی، کاری را تعریف میکنند که در کل برنامه بازاریابی، انجام آن بر عهده تبلیغات گذاشته میشود.برای تبلیغات، هدفهای ارتباطی و فروش ویژهای میتوان در نظر گرفت.هدفهای ارتباطی شامل افزایش آگاهی، متقاعدکردن و یادآوریکردن به مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه درباره محصول یا شرکت است. هنگامی که محصول جدیدی به بازار معرفی میشود و هدف ایجاد تقاضای اولیه است، تبلیغات آگاهکننده بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که رقابت افزایش مییابد و هدف ایجاد تقاضای انتخابی است، آگهی متقاعدکننده مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که محصولی در منحنی عمر خود در مرحله بلوغ خود قرار میگیرد و هدف این است که مصرفکننده درباره آن محصول به گونهای مداوم فکر کند، آگهی یادآوریکننده مورد استفاده قرار میگیرد. (جدول 1)
2. تصمیم درباره بودجه تبلیغات
پس از تعیین هدفهای تبلیغات شرکت، باید برای هر یک از کالاهای خود بودجه تبلیغاتی تعیین کنیم. شرکت برای نیل به هدفهای فروش خود، بودجه لازم را اختصاص خواهد داد. اما پرسش این است که شرکت از کجا میتواند بداند آیا مبلغی که خرج میکند، مبلغ درستی است یا نه؟ اگر چه بودجه تبلیغات جزو هزینههای جاری تلقی میشود، ولی واقعیت این است که بخشی از آن سرمایهگذاریای است که موجد یک ارزش نامرئی است که میتوان آن را سرقفلی (یا ارزش ویژه نام تجاری) خواند. هنگام تعیین بودجه تبلیغات، پنج عامل ویژه باید موردنظر قرار گیرد:
_ مرحله عمری که کالا در آن قرار دارد: اغلب کالاهای جدید، بودجه تبلیغاتی زیادی میطلبند، چرا که نیاز به اعلام موجودیت دارند و مصرفکنندگان هم باید امکان آزمودن آن را داشته باشند. نامهای تجاری جا افتاده در بازار، معمولاً با بودجه تبلیغاتی کمتری (نسبت تبلیغات به فروش) مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرند.
_ سهم بازار و پایگاه مصرفکننده: آن نامهای تجاری که سهم بالایی از بازار را به خود اختصاص دادهاند، درصد کمتری از فروش خود را صرف تبلیغات میکنند. تصاحب سهم بازار از راه افزایش اندازه بازار مستلزم اختصاص بیشتر بودجه به تبلیغات است.
_ رقابت و شلوغی: در بازاری با رقبای بسیار که مبالغ زیادی به امر تبلیغات اختصاص میدهند، تبلیغ درباره یک نام تجاری به بودجه بیشتری نیاز دارد تا بتواند صدای خود را به گوش رساند.
_ فراوانی تبلیغات: تعداد دفعات پخش برای ارسال پیام مربوط به نام تجاری تاثیر بسزایی بر بودجه تبلیغاتی میگذارد.
_ جانشینپذیری کالا: نامهای تجاری واقع در طبقهکالاهایی که جانشینان زیادی دارند، نیاز به بودجه بیشتری برای تبلیغات دارند.اغلب روشهای بودجهگذاری که در دنیای واقعی مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از: روش درصدی از فروش پیشبینی شده، روش در حد توان، روش توازن رقابتی/سهم بازار، و روش هدف و وظیفه.سازمانهای واقع در بازار صنعتی (B2B) به طورعمده روشهای هدف و وظیفه و در حد توان را برای تنطیم بودجه تبلیغاتی مورد استفاده قرار میدهند.
3. انتخاب یک پیام تبلیغاتی
تبلیغکنندگان برای تهیه یک خطمشی نوآورانه و خلاق، باید مراحل چهارگانهای را طی کنند. این مراحل عبارتند از: تهیه پیام، ارزیابی و انتخاب پیام و اجرای پیام.
تهیه پیام. در این مرحله درباره پیام تبلیغاتی (یا همان مزیت اصلی که نام تجاری ارایه میکند) تصمیمگیری میشود.پاسخ به هفت پرسش زیر اطلاعات مقدماتی و لازم را برای آغاز تهیه آگهی در اختیار تهیهکننده آگهی قرار میدهد:
1. چه لوازم و مواد و عواملی در جنس به کار رفته است؟
2. به چه خوبی ساخته شده است؟
3. چه استفادهای دارد؟
4. چگونه با کالای رقبا مقایسه میشود؟
5. وسیله شناسایی کالا در فروشگاه چیست؟
6. قیمت کالا چهقدر است؟
7. حقایق مهم درباره خریداران احتمالی؟ (جنسیت، سن و درآمد خریداران و افراد بانفوذ در تصمیمگیری برای خرید).افراد نوآور و خلاق، برای ایجاد جاذبههای تبلیغاتی ممکن و عملی، از روشهای مختلفی استفاده میکنند. برخی از این افراد ضمن گفتوگو با مصرفکنندگان، واسطههای مجازی، کارشناسان و رقبا به استقرا رومیآورند. مصرفکنندگان از جمله منابع خوب برای ارایه ایدههای مناسب بهشمار میروند. احساس آنها درباره نقاط قوت و کاستیهای موجود در مورد نام تجاری، سرنخهای خوبی پیشروی خطمشی نوآورانه میگذارد.بعضی از افراد خلاق، برای تهیه پیامهای تبلیغاتی از یک چارچوب قیاسی استفاده میکنند. مالونی به این نتیجه رسیده است که خریداران از خرید هر کالا، یکی از این محاسن چهارگانه را انتظار دارند: منطقی، حسی، اجتماعی و یا رضایت باطنی.در جاذبه منطقی به طور مشخص و صریح مزایای کالا، خود کالا، ویژگیهای آن و ... عنوان شده،و از پرداختن به مسایل و موضوعهای حاشیهای خودداری میشود. در تبلیغ با جاذبه احساسی بر خلاف جاذبه منطقی، سعی در تحریک احساسات فرد و برانگیختن آن و رسیدن به مقصود از این راه است.در تبلیغ با جاذبه اجتماعی، سعی بر آن است تا استفاده از کالا با یک موقعیت اجتماعی ویژه ارتباط داده شود.در تبلیغ با جاذبه رضایت باطنی، سعی بر آن است که با ارایه دلایل متنوع، مصرفکننده از مصرف کالای مورد نظر احساس رضایت و خشنودی کند.ارزیابی و انتخاب پیام: تبلیغکننده باید پیامهای مختلف را ارزیابی کند. یک آگهی تبلیغاتی خوب آن است که بر یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد تکیه کند. در این زمینه پیشنهاد شده است که پیامها بر اساس مطلوببودن، استثناییبودن و باورکردنیبودن رتبهبندی شوند. پیامها در وهله اول باید درباره کالا مطلوب و جالب بگویند. پیامها همچنین باید چیزی منحصر به فرد یا شاخص درباره کالا مطرح سازد که همه نامهای تجاری واقع در طبقه کالا از آن برخوردار نباشند. سرانجام پیامها باید باورکردنی و قابل اثبات باشند.
اجرای پیام: اثربخشی یک پیام نه فقط به اینکه چه گفته میشود، بلکه به چگونه گفتن هم بستگی دارد. بعضی از آگهیها جایگاهی منطقی را اشغال میکنند، در حالی که پارهای از آگهیها به دنبال کسب جایگاهی عاطفی هستند.افراد ابداعکننده باید همچنین به دنبال سبک، آهنگ، عبارتبندی و قالب برای اجرای پیام باشند. این ارکان همگی باید تصویر و پیام منسجمی را ارایه دهند.سبک: برای ارایه پیام تبلیغاتی، ممکن است از مقطعی از زندگی، خیالپردازی، پیام موزیکال، ارایه شواهد و تاییدیه درباره محصول و مانند اینها استفاده شود.لحن و آهنگ: ارتباطگر باید برای آگهی خود به دنبال یک آهنگ و لحن مناسب نیز باشد. واژهها: در این زمینه باید به دنبال واژههای به یادماندنی و جالب توجه بود.قالب: ارکان قالب آگهی تبلیغاتی مانند اندازه، رنگ و شکل آگهی بر اثربخشی و هزینه آن تاثیر میگذارند.تصمیم درباره رسانه
پس از انتخاب پیام تبلیغاتی وظیفه بعدی تبلیغکننده، انتخاب رسانه تبلیغاتی است که پیام را منتقل میکند. عواملی که در این زمینه وجود دارند، عبارتند از: دسترسی مطلوب، فراوانی و اثربخشی و انتخاب انواع رسانههای اصلی، تصمیمگیری درباره زمانبندی رسانه و تصمیمگیری درباره محدوده جغرافیایی رسانه.
_ دسترسی(R): شمار افراد یا خانوارهایی است که در یک مدت زمان معلوم، در معرض یک برنامه رسانهای ویژه قرار میگیرند.
_ فراوانی (F): تعداد دفعاتی در یک مدت زمان معلوم است که یک شخص یا یک خانوار با پیام روبهرو میشود.
_ اثربخشی(I): ارزش کیفی یک مرتبه پخش از راه یک رسانه است.هر اندازه دسترسی، فراوانی و اثربخشی پخش بیشتر باشد، آگاهی مخاطبان بیشتر خواهد بود.
_ شمار کل پخش (E): حاصل ضرب دسترسی در فراوانی متوسط است. یعنی R*F=E. این عدد، ناخالص بینندگان یا شنوندگان (GRP) هم نام دارد. در صورتی که با یک برنامه رسانهای بتوان با فراوانی متوسط پخش 3 به 80% منازل دسترسی پیدا کرد، گفته میشود برنامه رسانه دارایGRP برابر با 240 است. حال اگر GRP برنامه رسانهای دیگری برابر با 300 باشد، گفته میشود این برنامه وزینتر است، اما نمیتوانیم چگونگی سرشکنشدن این وزانت را به دسترسی و فراوانی بیان کنیم.
_ شمار دفعات پخش موزون (WE): این مورد هم حاصلضرب دسترسی، در فراوانی متوسط و در اثربخشی متوسط است، یعنی WE=R*F*I.به هنگام برنامهریزی رسانه، موضوع بسیار مهم این است که با یک بودجه معلوم از نظر هزینه، چه ترکیبی از دسترسی، فراوانی و اثربخشی با صرفهترین است؟ هنگام عرضه کالای جدید، نامهای تجاری جانبی، بسط نامهای تجاری شناخته شده و معروف، یا نامهای تجاری که بهندرت خریده میشوند، یا زمانی که شرکت به دنبال یک بازار تعریف نشده است، دسترسی بالاترین اهمیت را داراست. فراوانی،زمانی اهمیت پیدا میکند که شرکت با رقبای قهاری روبهرو است.انتخاب از میان انواع اصلی رسانه: برنامهریز رسانه باید نسبت به قابلیت و توانایی انواع اصلی رسانهها از نظر: دسترسی، فراوانی و اثربخشی آگاهی داشته باشد.برنامهریزان رسانه با بررسی متغیرهایی، مانند: عادتهای رسانهای مخاطبان هدف، ویژگیهای کالا، پیام و هزینه از میان طبقات رسانه، یکی را انتخاب میکنند.در جدول(2) به تعدادی از مزایا و معایب برخی از رسانهها اشاره شده است:انتخاب رسانه برای تبلیغات صنعتی، شبیه انتخاب آن برای تبلیغات مصرفکننده است. هنگامی که تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرد، مدیریت باید آمیخته رسانهای را که مورد استفاده قرار میدهد، مشخص کند. آمیخته رسانه، ترکیبی از انواع رسانههای چاپی، رسانههای صوتی و تصویری، بازاریابی مستقیم و رسانههای الکترونیکی است.تصمیم درباره زمانبندی رسانه: تبلیغکننده هنگام تصمیمگیری درباره انتخاب نوع رسانه در زمینه زمانبندی، با یک مشکل کلان و یک مشکل خرد روبهرو میشود:مشکل زمانبندی کلان: مشکل زمانبندی کلان مستلزم تصمیمگیری درباره چگونگی زمانبندی تبلیغات در رابطه با روندهای فصلی و روند سیکل تجاری است.مشکل زمانبندی خرد: مشکل زمانبندی خرد مستلزم تخصیص بودجه تبلیغات در کوتاهترین مقطع زمانی برای دستیابی به بالاترین اثربخشی است. انتخاب موثرترین الگو به هدفهای ارتباط در رابطه با ماهیت محصول تولیدی، مشتریان هدف، کانالهای توزیع و دیگر عوامل بازاریابی بستگی دارد.سه روش عمده برای پخش آگهیهای تبلیغاتی وجود دارد:
1. جدولبندی پیوسته: در این روش، الگوی پخش آگهی به گونهای است که پخش آن در یک مدت زمان معین، به گونه پیوسته انجام میشود. این روش بیشتر (و نه لزوماً) در مورد کالاهایی به کار میرود که در مراحل میانی به بعد از مرحله عمر خود هستند و تبلیغاتی که در مورد آنها انجام میشود، بیشتر جنبه یادآوری در مورد کالا و نشان را دارد.
2. جدولبندی تناوبی: در این روش پخش تبلیغات در یک مدت زمان معین به صورت غیریکنواخت انجام میگیرد. پخش آگهی به این صورت موجب میشود که مخاطبان نسبت به پیام، آگاهی بیشتری کسب کنند و در نتیجه این روش باصرفهتر است.
3. جدولبندی فصلی: تنوع فصلی و الزامات هر کدام، بعضاً ایجاب میکند از جدولبندی فصلی استفاده شود. برخی از کالاها وجود دارند که در برخی از فصلها، دارای فروش بالا هستند. در مورد این دسته از کالاها از این روش باید استفاده کرد.
ارزیابی اثربخشی تبلیغات
با بررسی آثار تبلیغات و ارتباط آن با هدفهای سازمانها میتوان تغییراتی در بودجه تبلیغاتی، شکل و محتوای پیامها و نوع رسانهها و کانالهای ارتباطی و حتی زمان و شرایط اجرای تبلیغ به عمل آورد، تا تبلیغات مفیدتر و موثرتر از گذشته صورت گیرد.برنامهریزی و نظارت و کنترل خوب بر تبلیغات، به معیارهای اندازهگیری اثربخشی آن بستگی دارد. اکثر تبلیغکنندگان به دنبال اندازهگیری اثر ارتباطی یک آگهی تبلیغاتی هستند - یعنی تاثیر بالقوه آگهی بر سطح آگاهی، دانش یا رجحان مخاطبان هدف. آنها همچنین مایلند تاثیر آگهی بر فروش را، خود نیز به دست آورند.تحقیق درباره اثر ارتباطی تبلیغات: هدف از تحقیق درباره اثر ارتباطی، آن است که تعیین کند آیا یک آگهی تبلیغاتی به گونه موثر ارتباط برقرار میسازد یا نه؟ این مورد را که آزمون متن آگهی نیز نام دارد میتوان پیش از اینکه آگهی در رسانه قرار گیرد یا بعد از اینکه به چاپ رسید یا از راه رادیو و تلویزیون پخش شد انجام داد.روش پیش آزمون: پیش آزمون آگهی تبلیغاتی به سه روش عمده انجام میشود: روش امتیازدهی مستقیم که در آن از مصرفکنندگان خواسته میشود به آگهیهای مختلف تبلیغاتی امتیاز دهند. از این امتیازها برای ارزیابی توان آگهی در جلب توجه، چگونگی خوانندگی، میزان شناخت، موثر و محرک واقع شدن و چگونگی تاثیر بر رفتار مخاطبان هدف استفاده میشود. اگرچه یک امتیاز بالا، معیاری ناقص در مورد اثربخشی واقعی یک آگهی تبلیغاتی است اما نشاندهنده آن است که آن آگهی از تاثیر بالقوه بیشتری برخوردار است.در آزمونهای دستهای از مصرفکنندگان خواسته میشود جمعی از آگهیها را ببینند و یا به آنها گوش فرا دهند و هر قدر هم دلشان میخواهد وقت صرف کنند. سپس از این مصرفکنندگان خواسته میشود سعی کنند تمام آگهیها و محتویات آن را به خاطر آورند. البته در این مورد ممکن است مصاحبهکننده به آنها کمک بکند، یا نکند. میزان به خاطرآوری آگهی توان آن را در برجستهبودن و اینکه چهقدر موفق بوده است تا پیام را تفهیم کند و در خاطرهها بنشاند، نشان میدهد. هدف از آزمونهای دستهای، بیشتر ارزیابی تبلیغات چاپی است. یعنی در واقع غالباً برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات چاپی به کار گرفته میشود. البته این روش کمابیش در مورد تلویزیون نیز میتواند به کار گرفته شود.در آزمونهای آزمایشگاهی برای اندازهگیری واکنشهای فیزیولوژیکی مصرفکنندگان، از وسایل و تجهیزات استفاده میشود. مهمترین این واکنشهای فیزیولوژیکی: تپش قلب، فشار خون، تغییر در اندازه مردمک چشم و عرقکردن در رویارویی با یک آگهی تبلیغاتی هستند. این شاخصها اگرچه قدرت جلب توجه یک آگهی را نشان میدهند، اما معیاری در اینباره که تا چه اندازه بر باورها، عقاید یا مقاصد مخاطبان هدف موثر بودهاند، به دست نمیدهند و آشکار نمیسازند.روش استعلامی در شرایطی واقعیتر از سایر روشها صورت میگیرد و برای مرحله اجرای تبلیغ نیز قابل استفاده است. در این روش دو تا سه تبلیغ برای مدتی محدود و در شرایط عادی و در رسانههای انتخاب شده عرضه میشود. به منظور ارزیابی تبلیغات عرضهشده برای هر یک از آنها، کوپنهایی ضمیمه شده و از خوانندگان مجله خواسته میشود تا هر گونه پرسشی درباره محصول، تبلیغ و یا دریافت نمونه دارند، همراه با کوپنها برگردانند. کوپنها با توجه به نوع تبلیغ شمارهگذاری شده اند و با دریافت پاسخها و شمارش کوپنها، تبلیغی که بیشترین کوپن برگشتی را داشته باشد، به عنوان تبلیغ مطلوب انتخاب میشود.در روش مقایسه دوتایی به جای عرضه انواع تبلیغات در یک زمان، به هر یک از اعضای گروه، دو تبلیغ نشان داده میشود و از آنها خواسته میشود تا یکی را که از نظر آنها مناسبتر است انتخاب کنند. وقتی تبلیغ مورد نظر انتخاب شد، تبلیغ رد شده کنار گذاشته شده، تبلیغ سوم عرضه می شود و از اعضا خواسته میشود تا مناسبترین تبلیغ را انتخاب کنند و این روش ادامه مییابد تا سرانجام به بهترین تبلیغ برسند.برای غلبهکردن بر بعضی از عوامل محیطی، ارزیابیهای پیشین از روش مجله ساختگی یا مجازی استفاده میشود. در این روش مجلهای با همه ویژگیهای مجله واقعی برای خانههایی که بیانگر نمونه مناسبی باشند، فرستاده می شود. در این مجله، تبلیغات مورد نظر عرضه شده است و از پاسخدهندگان خواسته میشود تا طبق معمول آن را مطالعه کنند، سپس در فرصتی دیگر مصاحبهکننده با طرح پرسشهایی سعی میکند تا میزان بازخوانی یا به یادآوری تبلیغات مورد نظر را معین سازد.
روش پس آزمون: تبلیغکنندگان همچنین مایلند پس از اجرای کامل یک برنامه تبلیغاتی اثربخشی کلی ارتباطی آن را اندازه بگیرند. آیا برنامه تبلیغاتی تا چه اندازه در ارتقای سطح آگاهی نسبت به نام تجاری، درک نسبت به آن، رجحان آن و غیره موثر واقع شده است؟ اگر تبلیغکننده پیش از اجرای برنامه تبلیغاتی این موارد را انداره گرفته باشد، او هماکنون میتواند با گزینش یک نمونه تصادفی از مصرفکنندگان (پس از اجرای برنامه) اثرات ارتباطی اجرای این برنامه را اندازهگیری کند. اگر شرکتی امیدوار بوده سطح آگاهی نسبت به یک نام تجاری را از 20 درصد به 50 درصد بالاتر ببرد و پس از اجرای برنامه موفق شده است آن را به 30 درصد برساند، در این صورت در این میان مشکلی وجود داشته است. یعنی یا اینکه بودجه تبلیغاتی کافی نبوده، یا آگهی تبلیغاتی، آن قوت و قابلیت لازم را نداشته، یا وجود عامل یا عوامل دیگری لازم بوده است. چند مورد از روشهای پس آزمون توضیح داده شده است:در روش آزمونهای به خاطرآوری، تبلیغکننده از افرادی که مجلهها را میبینند یا برنامههای تلویزیونی را تماشا میکنند، میخواهد تاحد امکان هر آنچه درباره تبلیغکنندگان و کالاهای آنها دیدهاند، به یاد آورند. میزانی که از هر آگهی به خاطر میآید، توانایی آگهی را در جلب توجه و باقیماندن در ذهن نشان خواهد داد.در روش معیارهای نگرش، مصاحبهکنندگان از مصاحبهشوندگان در مورد تبلیغ پرسشهایی به عمل میآورند، نظیر اینکه آیا تبلیغ باورکردنی، متقاعدکننده، گنگ، تخیلی، اطلاعرسان، واقعبینانه، احمقانه و یا هر چیز دیگر بود یا خیر؟ همچنین از مصاحبهشوندگان درمورد اینکه تا چه اندازه تبلیغ بر روی آنها تاثیر گذاشته است که کالا را تهیه کنند و یا از آن استفاده کنند، پرسشهایی به عمل میآید.در روش آزمونهای شناختی، از مخاطبان خواسته میشود تا اگر تبلیغی را دیده یا شنیدهاند اعلام کنند. سپس از کسانی که تبلیغی را دیده و شنیدهاند میخواهند تا طرح و محتوای تبلیغی را که دیدهاند، به یاد آورده، بازخوانی کنند. بازخوانی به دو صورت بازخوانی کمکی (در این مورد محقق نشانهها و علایمی از تبلیغ را به پاسخگو عرضه میکند. مانند: نام محصول یا یک واژه یا عبارت کلیدی تبلیغ) و بازخوانی غیرکمکی (هیچ نوع کمکی از طرف محقق داده نمیشود) صورت میگیرد.
تحقیق درباره اثر فروش تبلیغات: تعیین و تشخیص آثار تبلیغ بر فروش، بسیار دشوار است، زیرا عوامل بسیاری بر فروش اثر میگذارد. هیچگاه نباید فقط با مقایسه میزان فروش پیش از تبلیغ و بعد از آن، نتیجه گرفت که تفاوت میزان فروش به دلیل تبلیغ بوده است. تغییر میزان فروش ممکن است ناشی از عواملی، مانند: وضع رقبا، شدت نیاز خریداران، شرایط قیمتها، چگونگی توزیع، شرایط اقتصادی جامعه و یا حتی تبلیغات گذشته باشد.برای ارزیابی آثار تبلیغ فروش محصولات شرکت، دو روش عمده وجود دارد که عبارت است از:
1. روش رابطه پیشین فروش-تبلیغ: اغلب شرکتها اطلاعاتی درباره فروش و هزینههای تبلیغاتی خود در دورههای گذشته دارند. با مطالعه و یافتن رابطهای بین تغییر در میزان فروش و نیز تغییر در هزینههای تبلیغاتی پیشین، میتوان آثار تبلیغ را در ایام گذشته به دست آورد. در این روش با استفاده از تکنیکهای آماری، سهم و نقش تبلیغات فروش تخمین زده میشود. مدیران تبلیغاتی میدانندکه فروش دوره جاری، نتیجه تبلیغات فعلی بهعلاوه آثار انتقالی تبلیغات دورههای گذشته است. برای جداسازی آثار انتقالی تبلیغات گذشته میتوان از مدلهای آماری پیشرفته استفاده کرد.
2. روش مطالعات تجربی نتایج فروش: در بعضی از روشهای تجربی دو گروه از شهرها انتخاب میشوند. شهرهای آزمایش و شهرهای کنترل. دو شهر باید از لحاظ جمعیت و ترکیب آن و ویژگیهای بازار یا صنعت مشابهتهایی داشته و به نسبت از هم دور باشند. معمولاً برای هر یک از گروهها، دو تا سه شهر انتخاب میشود. فروش محصول در هر یک از شهرهای آزمایش و کنترل را به مدت دو ماه رسیدگی و محاسبه میکنند، سپس تبلیغات به مدت دست کم دو ماه و در شهرهای آزمایش اجرا میشود. بعد از این مدت دوباره میزان فروش محصول را در همه شهرها محاسبه کرده، نتایج حاصل را با فروش پیش از اجرای تبلیغ مقایسه میکنند. اگر فروش در شهرهای آزمایش پس از اجرای تبلیغ نسبت به فروش شهرها در دوره پیش افزایش یافته باشد، میتوان نتیجه گرفت که این افزایش فروش حاصل تبلیغات انجام شده است.نتیجه گیری
در این مقاله ابتدا تعریف واقعی از تبلیغات ارایه شد. سپس فرایند برنامهریزی تبلیغات بیان شد. برای توضیح این فرایند از مدل 5M استفاده شد که مولفههای آن شامل تعیین ماموریت و هدفهای تبلیغات، تدوین بودجه لازم برای تبلیغات، طراحی پیام تبلیغاتی، مشخص کردن رسانههای مناسب برای اجرای تبلیغات و در نهایت ارزیابی اثربخشی تبلیغات است.ارزیابی اثربخشی تبلیغات را تنها میتوان پایان یک دور از سیکل برنامهریزی تبلیغاتی به حساب آورد، چرا که نتایج این ارزیابی در برنامهریزیهای بعدی مورد استفاده قرار گرفته، بدین ترتیب دور تازهای از برنامهریزی تبلیغاتی آغاز میشود.
منابع:
1. Bingham, Gomes, Knowles, Business Marketing, 3rd edition, International edition, Mc GrowHill, 2001
2. Meluinl Defleur, Everettee Deniss, Understanding Mass Communication, 6th Edition. USA, Houghton Mifflin Co. 1998
3. Lamb, Charles & Hair, Joseph & McDaniel, Carl (1998). “Marketing”, Fourth Edition, South-Western College Publishing
4. Courtloud L. Bovee et al, Marketing, 2nd edition, International edition, Mc GrowHill, 1995
5. Joseph R. Dominic, The Dynamic of Mass Communication, 2nd edition, International edition, Mc GrowHill, 1993
6. Allen, Cliff, Kania, Deborah, and Yaeckel, Beth. 1998. Internet World Guide to One-To-One Web Marketing. New York: John Wiley & Sons.
7. PriceWaterhouseCoopers. 2004. IAB Internet Advertising Revenue Report, 2004 Second-Quarter and First Six-Month Results, September 2004.
8. Gao, Jerry, et. al. 2002. Online Advertising: Engineering Perspectives and A Taxonomy.
9. کاتلر، فیلیپ: ترجمه بهمن فروزنده، مدیریت بازاریابی: تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، اجرا و کنترل، چاپ اول، نشر آتروپات، تهران، 1382.
10. روستا، احمد، ونوس، داور و ابراهیمی، عبدالحمید: مدیریت بازاریابی، چاپ اول، انتشارات سمت، تهران، 1375.
11. رضاییان، علی: مبانی سازمان و مدیریت، چاپ سوم، انتشارات سمت، تهران، 1380.
12. محمدیان، محمود: مدیریت تبلیغات، دوم، انتشارات حروفیه، تهران، 1382.
13. رنجبریان، بهرام: بازاریابی و مدیریت بازار، چاپ اول، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، تهران، 1378
اگر میخواهید در محل کار همه به شما احترام بگذارند و عقاید و ایدههایتان را بپذیرند، باید اطمینان حاصل کنید که اطرافیانتان شما را جدی تلقی میکنند.
میدانید که دست یافتن به چنین موقعیتی نیازمند تلاش بسیار، صداقت و راستی است. در اینجا راهکارهایی به شما پیشنهاد میکنیم که با استفاده از آنها میتوانید در کارتان از همه جلو بیفتید.
۱) همه چیز را بدون چون و چرا قبول نکنید.
افراد بله قربانگو خیلی زود چهره واقعیشان معلوم میشود. آنچه از این کار نصیب شما میشود کوتاهمدت، ناپایدار و توخالی است. اگر با چیزی مخالفت دارید، باید افکار و دیدگاههایتان را بدون ترس از چیزی ابراز کنید؛ اما به خاطر داشته باشید استدلالات خود را سنجیده و منطقی بیان کنید و همیشه به عقاید و دیدگاههای دیگران احترام بگذارید.
۲) خوب صحبت کنید.
برای صحبت کردن همیشه از زبانی مودبانه استفاده کنید. بدون هیچ گونه تغییر موضعی رک و راست صحبت کنید، ولی توجه داشته باشید که نباید به هیچ وجه وسط حرف دیگران بپرید و نیازی نیست همه افکارتان را به زبان بیاورید. در عوض به حرفها و عقاید دیگران گوش بسپارید و به نظرات آنها توجه کنید. لازم نیست خیلی زود به عکسالعمل دیگران پاسخ دهید. قبل از حرف زدن حتما تکتک کلماتتان را بررسی کنید و بعد به زبان بیاورید.
۳) وقتشناس باشید.
اگر همیشه همه را منتظر خود نگاه دارید، کمکم احترامتان را از دست میدهید و چون نمیتوانند به سر قرار آمدن شما اطمینان کنند، برای پروژههای بزرگ رویتان حساب۴) دست از مطالعه و یادگیری برندارید.
ندانستن یکی از غیرقابل قبولترین کلمات در دنیای حرفهای است، اگر ندانید درباره چه چیزی صحبت میکنید، حتما جدی گرفته نمیشوید. اگر میخواهید روی ایدهها و نظراتتان حساب کنند، باید بکوشید از همه بااطلاعتر باشید. هیچ گاه دست از یادگیری برندارید و در این زمینه از همه سبقت بگیرید. قبل از این که عقیده خود را بگویید، حتما درباره آن اطلاعات جامع کسب کنید.
۵) سفیری لایق باشید.
اگر از طرف شرکت جایی فرستاده میشوید، در واقع سفیر شرکت شدهاید. کدام سفیر اطلاعات محرمانه میهنش را برای کشوری دیگر بازگو میکند؟ اگر میخواهید شرکتتان همیشه بهترین باشد، شما هم باید بهترین به نظر برسید. درخصوص کارفرمای خود با تحسین و غرور صحبت کنید.
۶) نتیجه نشان دهید.
سخنگویان بزرگ در اول سخنرانی تاثیر میگذارند، اما این تاثیر مثبت را فقط تا زمانی میتوانند نگاه دارند که سخنرانیشان نیز جالب توجه باشد. اگر به تواناییهایتان ایمان دارید، نترسید و روی آنها کار کنید. گفتههای خود را با عمل همراه کنید. افرادی که بالاتر از گفتههایشان عمل میکنند، همیشه مورد احترام و تحسین هستند.
۷) از خود تعریف نکنید.
ممکن است کارهای زیادی انجام داده باشید، اما از خود تعریف نکنید. بگذارید دیگران ارزشهای شما را کشف و تحسینتان کنند. اگر بخواهید از خود و دستاوردهایتان تعریف کنید، فقط دشمنی بقیه را به خود جلب خواهید کرد.
۸) خونسردی خود را حفظ کنید.
رهبران بزرگ افرادی هستند که هنگام استرس و فشار زیاد، قادرند خونسردی خود را حفظ کنند. در این مواقع باید عزمتان را جزم کنید و به دنبال راهحل باشید، هر اتفاقی هم بیفتد نباید عصبانی شوید و کنترلتان را از دست بدهید. فقط خونسردیتان را حفظ کنید تا بتوانید اداره امور را در دست داشته باشید.
۹) خوب لباس بپوشید.
از آنجا که معمولا افراد تا حد زیادی از روی ظاهر درباره دیگران قضاوت میکنند، کیفیت لباسهای شما نقش اساسی در قضاوت آنها خواهد داشت. از طرز لباس پوشیدن محل کارتان پیروی، اما آن را به بهترین نوع بپوشید. سعی کنید همیشه تمیز و منظم باشید.
۱۰) زندگی خصوصیتان را پوشیده نگاه دارید.
شما به محل کار آمدهاید که کار کنید نه روانشناسی. اگر بخواهید زندگی خصوصی خود را برای همه بازگو کنید، مطمئن باشید قادر نخواهید بود تصویری جدی از خودتان در ذهن آنها ایجاد کنید. تا میتوانید بکوشید درباره موضوعات زیر در محل کار با کسی گفتگو نکنید: مذهب، سیاست، مشکلات در روابط، آخر هفته شما با دوستانتان. همچنین اگر در محل کار با کسی مشکل دارید، دلیل نمیشود دراینباره با همه کارکنان گفتگو کنید. بکوشید موضوع را محرمانه با کارفرما یا خود شخص مطرح کنید.
جدی باشید تا جدی گرفته شوید. با رعایت نکات یاد شده متوجه شدید که چگونه نکاتی بسیار ریز میتواند احترام بیشتری برای شما کسب کند. احترام بیشتر هم باعث خواهد شد تا دیگران شما را جدی تلقی کنند.
نمیکنند. با احترام گذاشتن به برنامهها و وقت دیگران، باعث خواهید شد که آنها نیز به شما احترام بگذارند.