استاندارد جدیدی که مورد تایید معتبرترین مراکز تخصصی استانداردسازی چاپ هستند آشنا میشویم. آن هم از زبان کسی که خود درگیر مستندسازی و ابداع این روش بوده است.
روش 7G بر کنترل رنگ خاکستری ( به عنوان معیار چاپ درست CMYK ) استوار است. این روش برای افستکاران خیلی سر راست و قابل استفاده است. اما فلکسوکاران نیز با تنظیم یک جدول تبدیلی میتوانند به همان صورت از آن بهرهمند شوند. روش جدید کالیبراسیون و کنترل فرایند چاپ چهار رنگ توسط پایهگذارانش، 7G نامیده شده کهG سرواژه اختصاری برگرفته ازGray است و برای این که بدانید 7 به چه معناست، بهتر است مقاله را بخوانید.
مقاله 7G در فلکسو
G7 اصطلاحی است که به تازگی در صنعت چاپ مطرح شده و به معنای یک روش جدید کالیبراسیون است که توسط IDEAlliance برای آخرین استانداردهایSWOP وت GRACOL دوین شده است.
اگر چه از اولین نسخههای آن بیش از دو سال نگذشته است اما مورد توجه بسیاری از گروههایی قرار گرفته است که به نوعی با تدوین استانداردهای کیفیت چاپ در ارتباط هستند. از میان این گروهها به موسسه فنی فلکسوگرافی(FTA) میتوان اشاره کرد که قصد دارد 7G را در چاپ فلکسو مورد استفاده قرار داده و در ویرایش چهارم استاندارد تخصصی این موسسه(FIRST) مورد بهرهبرداری قرار دهد.
منشا ظهور 7G
ایده 7G از عکاسی رنگی گرفته شده است. یعنی تکنیکی که در آن از یک نوار خاکستری برای تنظیم بالانس رنگ و میزان نوردهی استفاده میشود.با فرض اینکه چاپ یا اثر مرکب بر روی کاغذ ادامه تکنیک عکاسی است، منطقی به نظر میرسد که از اصول عکاسی برای تنظیم و کالیبراسیون چاپ یا سیستمهای نمونهگیری استفاده شود.
مفهوم 7G و استفاده از آن به اوایل دهه 1980 برمیگردد. زمانی که با استفاده از نمونهگیریهای آنالوگ کرومالین از شرکت دوپونت و ترانسفرکی 3M (یا مچ پرینت کداک کنونی) مشغول کالیبره کردن فیلم اسکنرها بودم . متاسفانه نتیجه کار این تجهیزات یکسان نبود و از نظر میزان خنثی بودن نواحی خاکستری، دانسیته و کنتراست تفاوت داشت. بنابراین با دست بردن به منحنیهای تولید CMYK سعی در یکسانسازی ظاهر خاکستری Gray appearance) )پروفهای مختلف کرده و منحنیهای فوق را در اسکنر ذخیره نمودم. به دنبال آن قادر به تهیه نمونههایی یکسان از یک اریژینال توسط نمونهگیرهای مختلف شدم.
به سرعت به سمت اواخر دهه 90 یعنی زمانیکه برای تهیه پروف و پرینت از دو گردش کار دیجیتال مختلف استفاده میشده است حرکت میکنیم. در آن موقع شرکتهای تولیدکننده نمونهگیرهای دیجیتال توصیه میکردند که ریپهای آنها را در حد یک چاقی ترام استاندارد کالیبره کنیم، ولی این امر تضمینی برای یکی شدن میزان خنثی بودن نواحی خاکستری سیستمهای مختلف و بر اساس متریالهای مختلف نبود. در همین رابطه، چاپخانهدارانی که ازCTP استفاده میکردند متوجه شدند که تنظیم و ثابت نگه داشتن چاقی ترام به تنهایی باعث اطمینان خنثی بودن نواحی خاکستری و دانسیته خنثی(Neutral density) چاپ نمیشود.
در روزگاری که از پلیت و نمونهگیری آنالوگ استفاده میکردیم، برای پاسخگویی به درخواست یکیشدن چاپ با نمونه، از فیلم یکسان در پروسه چاپ و نمونهگیری استفاده میشد. بدین ترتیب هر نوع اشکال در فیلم اثر خود را به طور یکسان در نمونه و چاپ میگذاشت و در نتیجه میزان انطباق این دو قابل قبول بود. اما امروز مساله کمی پیچیدهتر از گذشته است چرا که هر روش تولید خروجی اعم از نمونهگیری و چاپ از مسیر مستقلی برخوردار است و بنابراین با مشکل جدیدی روبرو میشویم.
برای حل این مساله از روش قدیمی کالیبره کردن اسکنر خود استفاده میکنیم که راه سادهای برای انطباق چاپ با هر نوع سیستم نمونهگیری و برعکس به شمار میرود. تنها مشکل این روش آن است که هر چند خاکستری خنثی و یکدست تن بهتری میدهد، ولی چاقی ترام پیش آمده به طور معمول با پیشفرض سازندگان نمونهگیرها و ماشینآلات چاپ تفاوت دارد و در نتیجه همگان به سادگی بر کارآمدی آن صحه نمیگذارند.
در سال 2003 کمیته گراکول به این فکر افتاد که دادههای استاندارد 004DTR خود را که در مورد چاپ رول تجاری بود، بهبود بخشد و تصمیم گرفت که روش جدید را آزمایش کند. این کمیته ابتدا از یک مجموعه پلیت کالیبره نشده بر اساس دانسیتههای استانداردISO چاپ گرفت. سپس دو سری پلیت جدید یکی بر اساس چاقی ترام متداول و دومی را بر اساس منحنی از پیش تعریف شده دانسیته چاپ(NPDC) و بر اساس عامل خاکستری خنثی تولید کرد. جای تعجب نبود که روش استفاده از عامل خاکستری پیروز شد.
گراکول به این فرایند جدید نام 7G داد. G به نمایندگی از کلمه gray (به معنای خاکستری) و 7 به نمایندگی از 7 مقدار تعیین شده برای مرکبهای تنپلات در استاندارد 2-12647ISO است. کمیته SWOP نیز 7G را مورد تایید قرار داده و سرانجام هر دو کمیته گراکول وSWOP ، شاخص چاقی ترام را به رتبه دوم اهمیت سقوط دادند و منحنیها و مشخصات خود را بر روش 7G استوار کردند.
7G چیست؟
7G روش جدیدی است برای کالیبره کردن و کنترل فرآیند چاپ چهار رنگ. در این روش به جای اندازهگیری نوارهای رنگ متناظر با هر یک از چهار رنگ، تنها به اندازهگیری دو نوار خاکستری بسنده میشود که یکی تنها توسط مرکب مشکی خالص چاپ شده است و دیگری بر اساس نسبتهای خالصی از رنگهای.CMY این نوارهای کنترل بر اساس مقادیر دانسیته خنثی(Neutral density value) اندازهگیری میشوند. میزان خنثی بودن خاکستری یا در مرحله چاپ و یا با استفاده از RIPتنظیم میشود. چاپخانهها یا واحدهای پیش از چاپ به چهار دلیل بهتر است که از 7G استفاده کنند:
1) کالیبره کردن ماشین چاپ به گونهای که بتوان به یک خاکستری ثابت و یکسان رسید.
2) کالیبره کردن یک سیستم نمونهگیری به گونهای که بتوان به یک خاکستری ثابت و یکسان رسید.
3) کنترل شرایط چاپ یک ماشین چاپ به گونهای که از یک چاپ به چاپ دیگر نتایج تغییر نکند.
4) کنترل شرایط نمونهگیری یک نمونهگیر به گونهای که از یک چاپ به چاپ دیگر نتایج تغییر نکند.
حسن استفاده اصلی 7G رسیدن به یکدستی بیشتر نسبت به روش متداول اندازهگیری و کنترل چاقی ترام است. به عبارت دیگر چاقی ترام عامل کافی برای کنترل ظاهر یک کار چاپی نیست، چرا که در این روش به عوامل دیگری نظیر فام مرکب (Ink hue) ، ضخامت لایه مرکب و همپوشانی توجه نمیشود.
فایده 7G در استانداردهای چاپ
7G شامل پیشنهاداتی است که با رعایت آنها از طرف استانداردها و مشخصات جدید چاپ به درجهای از مشترکات ظاهری خواهیم رسید. تمامی استانداردهای فنی چاپ که سازگار با 7G باشد، از نظر ظاهر خاکستری ما را به یک نتیجه هدایت خواهند کرد. معنای این جمله آن است که هر چند کیفیت چاپ روزنامه یا چاپ تجاری یکسان نیست، ولی اگر یک فایل CMYK که با مشخصات 7 Gتهیه شده است، به طور تصادفی به جای روزنامه با روش چاپ تجاری یا برعکس چاپ شود، تقریبا به نتایج قابل قبولی خواهیم رسید و اگرچه ممکن است ایدهآل نباشد ولی حداقل از نظر میزان خنثی بودن خاکستری و کنتراست قابل قبول است. در مواقعی که منشاCMYK روشن نیست چنین خاصیتی بسیار مفید به نظر میرسد. نسخه 2006 استانداردSWOP و نسخه 2006 گراکول اولین استانداردهای چاپ در تاریخ هستند که به قصد قبلی از ظاهر خاکستری یکسان تبعیت میکنند و مشتریانی که تجربه کار را با این استانداردها دارند، اذعان میدارند که با خیال راحتتری میتوانند فایلهای یکسانی را برای اهداف چاپی مختلف بهکار گیرند، نمونهگیری منطبقتری دارند و ماشین چاپهای آنها سریعتر به حالت تنظیم میرسند.
دانستن چه چیزی لازم است؟
اصل روش 7G در مورد هر نوع روش چاپ CMYK قابل اعمال است، اما در مورد چاپ فلکسو برای رسیدن به ترامهای خیلی ریز مستلزم کمی تغییر است و لازم است که مشخصات مرکب این استاندارد را بر اساس فلکسو تنظیم کنیم چرا که مشخصات اصلی استاندارد 7G بر اساس مرکبهای افست است.
مهمترین چیزی که درباره 7G باید دانست آن است که 7G معجزه نمیکند و قادر به کنترل فرایندهای بیثبات نیست و نبود فرایندهای رسمی کنترل کیفیت را جبران نمیکند. اگر چاپخانه هر روز یک جور چاپ کند و اگر چاپخانه نتواند خصوصیات کاغذ مورد استفاده را بدست آورد استفاده از 7G نتیجه چندانی نخواهد داشت.
به یاد داشته باشید که کالیبراسیون 7G به روش ساخت خاکستری یک سیستم چاپی توجه دارد و در حالی که پایه چاپ خوب یک تصویر رنگی، درست چاپ شدن خاکستری است ولی این مساله به عوامل دیگری نظیر فام مرکب (Ink hue)، روپوشانی مرکبها(Ink trapping) ، پشتپوشانی مرکب(ink opacity) ، ترتیب چاپ مرکبها(Ink sequence) و وضعیت بستر چاپشونده در جذب مرکب(substrate absorbency) بستگی دارد و کنترل همه این عوامل به ابزار دیگر مدیریت رنگ نظیر پروفیلهایICC و کالیبراسیون مبتنی بر 7G بستگی دارد.
ISOو G7
G7 بر استاندارد چاپ 2-12647ISO استوار است. زمانی که کمیته گراکول برای اولین بار قصد تعریف پایههای این استاندارد را داشت برای تعریف میزان خنثی بودن نواحی خاکستری و تنالیته، از استاندارد 2-12647ISO استفاده کرد. متاسفانه در استاندارد ISO برای مفهوم کنتراست تن(Tonal contrast) و خاکستری خنثی (Neutral gray) تعریف مشخصی وجود نداشت و بدین لحاظ تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شد تا این نقاط مبهم را روشن کند. در این تحقیقات تجربی، گزینههای اتخاذ شده نه تنها در محدوده مجازISO بود، بلکه با چاپهای انجام شده در نقاط مختلف دنیا که بر اساس تکنولوژیCTP و کاغذهای تعریف شده در استانداردISO انجام شده بود، همخوانی داشت.
تطابق رنگ میان پروف و چاپ
G7 مشخصهای است هم برای نمونهگیری هم برای چاپ. در 7G برای میزان خنثایی خاکستری و مرکب از منحنیهای یکسانی برای چاپ و پروف استفاده میشود. مادامی که پروف و چاپ هر دو بر اساس 7G کالیبره شده باشند، مطمئن خواهیم بود که تصاویر خاکستری بدون نیاز به مدیریت رنگ اضافی در نمونهگیری و چاپ یکسان خواهند بود. این در حالی است که در روش معمول کنترل به وسیله چاقی ترام به چنین تطابقی نخواهیم رسید.
ویژگی ممتاز دیگر 7G ، تطابق پروف و چاپ از نظر کنتراست و بالانس نواحی بسیار لطیف و روشن تصویر و تنهای خنثی است که درصد ترام آنها زیر 10 درصد است و در روشهای کنترل متداول، معمولا بین چاپ و پروف اختلاف وجود دارد.
پیادهسازی 7G
برای گنجاندن استاندارد 7G در یک گردش کار چهار مرحله لازم است:
- کالیبره کردن پروف
- کالیبره کردن چاپ
- استفاده از پروفایلهایICC پایه 7G در پیش از چاپ
- کنترل چاپ بر اساس استاندارد 7G
کالیبره کردن نمونهگیر
هر نمونهگیری که سازگار با استانداردهای جدید SWOP و گراکول نسخه 2006 باشد با 7G نیز سازگار است. بعضی از نمونهگیریها را میتوان با دستکاری منحنی کالیبراسیون CMYK در ریپ، مستقل از پروفایلهای ICC یا مدیریت رنگ با 7G سازگار کرد. این مساله در مورد اغلب نمونهگیریهای AM و بعضی از نمونهگیریهای جوهرافشان که با ریپهای معمول کار میکنند، صدق میکند.
اغلب سیستمهای کنترل از روی مونیتور(Soft proof) بر پایه سیستم مدیریت رنگ و پروفایل مرکب چاپ به تطابق میان مونیتور و چاپ میرسند. این سیستمها قادر خواهند بود که با تنظیم سیستم مدیریت رنگ به تطابق لازم در 7G برسند.
کالیبره کردن چاپ
از آنجایی که منحنی تون 7G بر اساس روش چاپ افست تجاری متداول ترسیم شده است، بعضی از چاپخانههای افست در استفاده بیدردسر از آن موفق بوده و احتیاجی به تنظیم منحنی ریپ ندارند و این در حالی است که بقیه چاپخانهها میبایست با استفاده از تجهیزات سختافزاری، کاغذ و ضخامت لایه مرکب تعریف شده درISO و تنظیم دقیق منحنی پلیت به کالیبراسیون قابل قبول در 7G برسند. از آنجایی که تنوع مواد مصرفی و مرکب، ترام و پلیت در فلکسو بسیار زیاد است بنابراین برای هر نوع فلکسو به منحنی پلیت خاصی برای تطابق با 7G نیاز است.
اعمال پروفایلهای 7G در پیش از چاپ
داشتن نمونهگیرها و چاپ منطبق با 7G زمانی به درد میخورد که فایلهای مورد استفاده همگی بر پایه 7G درست شده باشند. در مواقعی که با فایلهای به دست آمده از عکاسی دیجیتال روبهرو هستیم، این سازگاری با تبدیل فایلهایRGB به فایلهای CMYK ای که پروفایل اختصاصی آن از چاپ سازگار با 7G به دست آمده و یا به طور پیشفرض برای یک روش چاپی خاص تعریف شده باشد به دست میآید.
پروفایلهای 7G از قبل برایSWOP وGRACOL موجود است وFTA نوع اختصاصی آن را برای فلکسو ساخته است. در حالی که این پروفایلها برای بیشتر چاپهای فلکسو قابل استفاده است ولی اگر از پلیت، مرکب، یا مواد مصرفی خاصی استفاده میکنید با استفاده از روشهای تعریف شده در 7G به پروفایل اختصاصی مناسب خواهید رسید.
کنترل G7
بیشتر نوارهای کنترل مورد استفاده در چاپ و نمونهگیرها شامل بخشهای زیر است که با استفاده از اسپکتروفوتومتر قابل اندازهگیری است.
1) مقدار یا دانسیتهCIELab چهار رنگ اصلی CMYK و ترکیب دو رنگ آنها
2) دانسیته خنثی یا میزان خنثی بودن خاکستری در ناحیه تنهای روشن (HR)
3) دانسیته خنثی یا میزان خنثی بودن خاکستری در ناحیه تنهای تیره ( SC)
4) دانسیته خنثی یا میزان خنثی بودن خاکستری در ناحیه کنتراست تنهای روشن (HC)
انواع کارتها را میتوان بر اساس کاربرد آنها و یا مشخصات فنی و ظاهری کارتها طبقهبندی کرد.
کارتها را از نظر نوع کاربرد میتوان به 5 گروه تقسیم کرد:
1- کارتهای مالی (Financial Cards): میتواند از نوع بانکی یا غیربانکی باشد. نکته مشترک در مورد این کارتها آن است که در نهایت یک بانک به عنوان پشتوانه و یا بانی، پرداخت نقدی و یا اعتباری آن را تقبل خواهد کرد. کارتهای مالی به طور کلی به دو گروه کارتهای پرداخت نقدی (Debit Card) و کارتهای اعتباری (Credit Card) تقسیم بندی میشوند. پرداخت از طریق کارتهای نقدی به طور معمول با برداشت مستقیم و همزمان از حساب دارنده کارت همراه خواهد بود، در حالی که دارندگان کارتهای اعتباری از امتیاز پرداخت (برداشت از حساب) در مدت معین (بین 1 تا 3 ماه) برخوردار هستند. در حال حاضر بیشتر کارتهای بانکی موجود در کشور از نوع Debit هستند، گرچه زمزمههایی از ارایه خدمات اعتباری روی کارت از برخی بانکها شنیده میشود. کارتهای مالی بسته به نوع خدماتی که روی آن ارایه میشود میتوانند ازنوع مغناطیسی (Magnetic Cards)، هوشمند (Smart Cards)، بدون تماس (Contactless Cards) و یا ترکیبی از آنها (Hybrid Cards) باشند. در این میان میتوان به کارتهای عابربانک، انواع کارتهای هدیه، کارت خرید ویژه کارکنان سازمانها و به تازگی کارت یارانه اشاره کرد.
2- کارتهای مخابراتی( Telecommunication Cards): این کارتها به 2 گروه تقسیم میشوند: کارتهای جیاسام که دارای تراشه هوشمند (Smart Chip) هستند و بهطور معمول بعد از جدا شدن از بدنه کارت به صورت سیم کارت مورد استفاده قرار میگیرند و کارتهای اعتباری تلفن یا همان (Prepaid Cards ) که به صورت مبلغدار موجود بوده و برای استفاده در تلفنهای عمومی تولید میشوند.
3- کارتهای شناسایی(Identification Cards): یکی از مهمترین و حساس ترین شاخههای تولید کارت محسوب میشود. اجرای شاخصهای امنیتی مختلف در مراحل طراحی، چاپ با مرکبهای ویژه، چاپ خاص و درج هولوگرام، نوار امضاء و... میتواند در مرحله تولید و روی بدنه کارتها در نظر گرفته شود. همچنین این نوع کارت میتواند در بر گیرنده یک بخش هوشمند به صورت تراشه تماسی(Contact Chip) و یا غیر تماسی(Contactless Chip) در بدنه کارت باشد. در این صورت علاوه بر درج اطلاعات فردی دارنده کارت بهصورت فیزیکی، امکان ثبت و ضبط اطلاعات دیجیتال متعددی در بخش هوشمند کارت فراهم میآید.
این اطلاعات بسته به نوع کارت و روش شخصیسازی(Personalization) از طریق انواع کارت خوان قابل دسترسی و بازیابی هستند. از این گروه میتوان به کارت ملی هوشمند و یا کارت سلامت که از پروژههای ملی آتی کشور به شمار میروند اشاره کرد. گرچه پروژههایی در مقیاس کوچکتر مانند گواهینامه رانندگی در کشور به مرحله اجرایی رسیده است.
4- کارتهای تجاری وتبلیغاتی (Promotional & Commercial Cards): مجموعه وسیعی ازانواع کارت از جمله کارتهای گارانتی، ویزیت و تبلیغاتی و... را شامل میشود. بسته به نوع کاربری میتوان از متریال و یا روشهای مختلفی جهت تولید این نوع کارت استفاده کرد. در برخی موارد مانند کارتهای گارانتی، ممکن است عملیات تکمیلی مانند شخصی سازی (درج شماره سریال و بارکد) و یا نوار امضاء مورد درخواست مشتری باشد. کارتهای ویزیت هم میتواند در این گروه قرار گیرد.
5- کارتهای اسکرچ (Scratch Cards): این کارتها که از جنس مقوا یا پلاستیک تولید میشوند، دارای پین کد، شماره سریال و یا بارکد به منظور کاربردهای مختلفی هستند. مهمترین و عمومیترین کاربرد این نوع کارت به عنوان کارت شارژ تلفن همراه و یا تلفن اینترنتی است، گرچه در زمینههای متعدد دیگری از جمله کارت قرعه کشی، اینترنت، خرید اینترنتی، کارت شارژ شبکههای تلویزیونی (در کشورهای خارجی رایج است) و غیره کاربرد دارد.
مشخصات فنی کارتها
کارتها از نقطهنظر عملیاتی که به منظور تولید آنها صورت میپذیرد و فاکتورهایی که متناسب با نوع کارت اضافه میشوند، به انواع مغناطیسی (Magnetic Cards)، تماسی (Contact)، غیرتماسی (Contactless)، اسکرچ و کارتهای ساده پلاستیکی تقسیم میشوند.
کارتهای مغناطیسی
کارت مغناطیسی نوعی از کارت است که قادر به ضبط و نگهداری اطلاعات با استفاده از آرایش مغناطیسی ذرات کوچک فلزی روی یک باریکه از مواد مغناطیسی به همراه لایه نازکی از فیلم شفاف می باشد. این باریکه که نوار مغناطیسی نامیده می شود در نتیجه تماس و حرکت روی یک هد خوانده می شود. کارتهای مغناطیسی با این مشخصات می توانند توسط بسیاری از خودپردازها (ATM)، پایانههای فروش (POS) و... خوانده شده و جهت کاربردهای مختلف مورد استفاده قرار گیرند. گرچه در کشور ما کارتهای مغناطیسی بیشتر جهت کاربردهای بانکی مورد استفاده قرار می گیرند، ولی این نوع کارتها می توانند در موارد متعددی از جمله کارتهای هدیه، وفاداری، عضویت، بلیط و غیره کاربرد داشته باشند. از نظر ضریب امنیتی، کارتهای مغناطیسی در مقابل کارتهای دارای تراشه (chip)، از امنیت پایینتری برخوردارند. این کارتها به دو گروه اصلی Low Coercivityا(LOCO) و High Coercivityا(HICO) تقسیم میشوند. تفاوت این دو نوع، در میزان چگالی نوار مغناطیسی است گرچه این چگالی در تقسیم بندیهای پایینتری با درجات مختلف زیر مجموعههای دیگری برای دو گروه اصلی بالا ایجاد میکند. نوارهای مغناطیسی LOCO از چگالی پایینتری برخوردارند، در نتیجه با جریان مغناطیسی کمتری نوشته(Write) میشوند، به همان میزان نیز جریان مغناطیسی کمتری برای خواندن اطلاعات روی آنها نیاز است، به همین دلیل در مقابل میدانهای مغناطیسی موجود در محیط کار و زندگی آسیب پذیرتر هستند. این نوع نوار جهت تولید کارت و یا بلیتهایی که در مدت زمان کوتاهی استفاده میشوند مانند بلیطهای مقوایی مورد مصرف در حمل و نقل شهری مانند مترو و یا بلیط ورودی نمایشگاهها (در خارج از کشور)کاربرد دارد. در مورد کارتهای بانکی، امروزه از نوارهای مغناطیسی HICO استفاده میشود. این نوارها برای نوشتن و خواندن اطلاعات، نیازمند ولتاژ و شدت میدان مغناطیسی بالاتری هستند، و در نتیجه مقاومت و ماندگاری بیشتری در مقابل میدانهای مغناطیسی موجود درمحیط زندگی مانند موبایل و لوازم الکترونیکی مانند تلویزیون و... دارند. در گذشته نوارهای LOCO به طورمعمول به رنگ قهوهای و HICO به رنگ مشکی تولید میشدند، ولی هماکنون این نوارها در رنگهای مختلف مانند نقرهای و طلایی، قهوهای و... تولید شده؛ در نتیجه نوع نوار از رنگ آن قابل تشخیص نیست.
کارتهای تماسی و غیرتماسی (Contact and Contactless Cards)
وجه اشتراک این نوع کارتها با یکدیگر، وجود یک تراشه (Chip) روی بدنه به صورت تماسی (Contact) و یا درون لایههای کارت، به صورت غیرتماسی (Contactless) است. در کــارتهای تمــاسی، سطــح تـمــاس (Contact Surface)، باید در ارتباط مستقیم با دستگاه کارتخوان (Card Reader)، قرار گیرد. این سطح، ارتباط Reader را با تراشه زیر سطح تماس را برقرار میکند. در کارتهای غیرتماسی تراشه و آنتنی که برای برقراری ارتباط، درون لایههای کارت طی فرایند تولید قرار میگیرد، به صورت غیرتماسی و از طریق امواج رادیویی(RF) از فواصل قابل تعریفی با دستگاه Reader قابل دریافت و خوانده شدن است که اصطلاحاً با نام RFID، به معنی شناسایی از طریق امواج رادیویی شناخته میشوند که این فاصله با توجه به فرکانسهای مختلف قابل تعریف است. از آنجا که چیپهای غیرتماسی زمان تراکنش بسیار کمتری – کسری از ثانیه- نسبت به چیپهای تماسی دارند، استفاده از آنها در بلیطهای اعتباری مترو و اتوبوس و به طور کلی رفت و آمد و کنترل تردد، بسیار رایج و مورد اقبال است. البته باید گفت که علاوه بر این موضوع، کاهش چشمگیر استهلاک کارت و کارت خوان در موارد پرکاربرد مد نظر قرار میگیرد. کارتهای تماسی نیز همانطور که اشاره شد کاربردهای متعددی از کارتهای اعتباری تلفن همگانی و کارت سوخت تا انواع کارتهای بانکی و... را شامل میشود.
کارت هوشمند کدام است؟
به طور حتم شما هم تاکنون عبارت «کارت هوشمند» را در مورد انواع کارتهای دارای تراشه شنیدهاید. حال این سوال پیش میآید که آیا تمامی کارتهای دارای تراشه مانند کارت تلفن و یا کارتهای غیرتماسی که حاوی تراشه پنهان هستند، هوشمند به حساب میآیند؟
برای پاسخ به این پرسش باید توضیحی درباره انواع تراشهها (Chip) بدهیم:
تراشههای مورد استفاده در کارتها را میتوان به دو نوع حافظه (Memory) و میکروپروسسور (Micro processor) یا همان هوشمند (Smart) تقسیم کرد.
تراشه حافظه، از ساختار الکترونیکی و امنیتی سادهتری نسبت به تراشه هوشمند برخوردار است و تنها میتوان اطلاعاتی را از طریق کلیدهای امنیتی سادهای، روی آن نوشت یا خواند (write and read). این تراشهها در کارتهایی مانند کارتهای کنترل تردد و یا تلفن مورد استفاده قرار میگیرند.
اما تراشه هوشمند، از مدار مجتمع پیچیده ای که شامل اجزای مختلفی از جمله پردازشگر، منبع تغذیه،حافظه نوشتنی و خواندنی(RAM &ROM)، ساعت و... است، تشکیل شده است. این تراشهها قابلیت پردازش اطلاعات ذخیره شده را داشته و میتوانند مانند یک کامپیوتر کوچک عمل کنند و اطلاعات را از یک درگاه دریافت کرده، پردازش کنند و با رعایت یک سری فاکتورهای امنیتی آن را به بخش دیگری منتقل کنند. ممکن است کارتهای حافظه و هوشمند از نظر ظاهری شبیه به هم باشند، ولی تراشه کار گذاشته شده در آنها این تفاوت را ایجاد میکند. همچنین یک کارت تماسی یا غیرتماسی نیز میتواند مجموعهای هوشمند یا حافظهای ساده باشد.
پس با این تفاصیل میتوان گفت کارت هوشمند تنها به کارتی گفته میشود که دارای تراشه هوشمند بوده و قابلیت پردازش اطلاعات را داشته باشد و مانند یک کامپیوتر کوچک عمل کند. به عنوان مثال کارت اعتباری هوشمندی به نام کارت سینما را در نظر بگیرید که برای مصرف کارکنان سازمانی، تولید شده باشد. در این کارت این امکان قرار داده شده که علاوه بر اطلاعات فرد مصرفکننده کارت، عملکردها و قابلیتهایی در مورد اینکه مصرفکننده بتواند فیلمهای جشنواره، کودک یا... را با چه درصد تخفیفی، در چه سانسی، چه فیلمی و در کدام سینما تماشا کند و یا مبلغ آن را از طریق قابلیت کیف پول الکترونیکی موجود در کارت پرداخت نماید و اطلاعات آن را از طریق درگاهی به مرکز مورد نظر منتقل نماید، مدیریت میشود. این امکان و بسیاری امکانات دیگر در یک کارت هوشمند قابل تعریف است.
کارت هوشمند سوخت مثال دیگری از کاربرد این نوع کارت در زندگی روزمره است.
کارتهای اسکرچ
همانطور که در طبقهبندی قبلی اشاره شد، بهطور معمول برای مصارف کارت شارژ مورد استفاده قرار میگیرند، گرچه به موارد استفاده دیگری مانند کارتهای قرعه کشی و... نیز میتوان اشاره نمود. نوار اسکرچ از طریق روش هات استمپ (Hot Stamp)، لیبل و سیلک اسکرین و یا سایر روشها، روی شماره یا کد را که به شیوههای مختلف دیجیتال، روی کارت چاپ شده است، پوشش میدهد.
ضریب امنیتی اطلاعات در انواع کارتها
از بین انواع کارتهای با قابلیت ضبط دیجیتال اطلاعات، کارتهای مغناطیسی از پایینترین امنیت برخوردارند. اطلاعات موجود روی نوار مغناطیسی به راحتی از طریق دستگاههای ساده کارت خوان مغناطیسی قابل دستیابی و سوء استفاده است، به همین دلیل امنیت این نوع کارت تنها از طریق شبکه و ورود رمز شناسایی (Password) مورد تایید شبکه تامین میشود. با اندکی تفاوت کارتهای با تراشه حافظه در رده دوم از نظر امنیتی قرار میگیرند. در این نوع کارت دستیابی به اطلاعات بهطور معمول از طریق رمز ورود خود تراشه امکان پذیر است در حالی که در ارتباط با کارتهای هوشمند (Smart Card)دسترسی به اطلاعات کارت و یا قابلیتهای متعدد آن، از طریق قابلیت رمزنگاری پیچیدهای(DES,3DES,RSA) که از طریق میکروپروسسور تراشه کنترل و توسط شبکه تصدیق میگردد، مدیریت میشود. بر این اساس کارتهای هوشمند بالاترین ضریب امنیتی را در بین انواع کارت دارند.
در تولید کارتهای اسکرچ نیز حفظ امنیت اطلاعات از اهمیت بالایی برخوردار است. بهخصوص در ارتباط با کارتهای مبلغ دار مانند کارتهای شارژ موبایل و اینترنت، تضمین عدم دسترسی شخص سومی به این اطلاعات، نکته کلیدی در تولید این نوع کارتها است که این تضمین علاوه بر امکانات سخت افزاری و نرمافزاری دستگاههای شخصی سازی، از طریق حفاظت فیزیکی در مرحله تولید این نوع کارت اعمال میشود
زبان پارسی و زبان عربی
سرانجام، هراغازی پایانی دارد، ولی از سویی دیگر هر پایانی فَراشدن ( start) آغاز دیگری است.
شاهنامه نه هزار واژه دارد که ٤٩٠ تای آن عربی است.
واژه نامهی دکتر معین سیسد (سیصد) هزار واژهی رواگ (رایج) در زبان پارسی گرد آوری کرده است.
زبان پارسی از نگر (نظر) توانایی زیستی و پیشرفت و گسترش و آمیزه، یکی از ٣ یا ٤ زبان پر ارزش کنونی جهان است. به دیگر سخن در ردهی زبانهای فرانسه و انگلیسی و روسی است.
در توانایی زیستی زبان پارسی همین اندازه بس که توانسته دهها زبان و نیم زبان و گویش رواگ (رواج) در تیرههای ایرانی را در خود فرو برد.
یکی از تواناییهای بزرگ پارسی برخورداری از دانش پسوند و پیشوند است، برای نمونه با پیشوند "دانش" یا پسوند "گاه" میتوان دهها واژه ساخت، بدون این که در سیاهههای آن دَگلهایی (تقلبهایی) بکار رفته شود. زبانهای هم خانوادهی پارسی مانند اروپایی و هندی هم چنین تواناییهایی دارند مانند پیشوند Tel به مانک (معنی) دور، واژگانی مانند تله پاتی، تله تایپ و یا واژهی Poly به مانک (معنی) چند، که میتوان پلیکپی، پلی تکنیک و دیگر را ساخت.
دربارهی زبان عربی، یک زبان بسیار کم واژه، وامانده، بیمایه، تهیدست، بسیار نیازمند و بسته بوده و به جز این هم نمیتوانست باشد، چون در یک سامانهی اَبُری (اقتصاد) بسته و بردهداری زبان نمیتواند یک زبان پر شاخ و برگ باشد.
پس از شکست ایران بدست عربان و از بهر امپراتوری اسلام، عربی توانست با در آمیختن با زبانهای زنده و توانا و پر مایهی آن روز مانند پارسی، یونانی، رومی، عبری و سریانی به گسترهی امروز برسد.
در زبان عربی هر واژهی دانشیک (علمی) و فَرزانی (فلسفی) را که بشکافید، میبینید که یونانی یا رومی یا پارسی است و به ویژه واژگان دارایی، اواری (اداری)، گیاهان، اخترشناسی، تُخشا (صنعت)، خنیا (موسیقی) و مِهرازی (معماری) پارسی است و بازمانده هم عبری و سریانی است.
از این گذشته واژه سازی در زبان عربی بیشتر با باژگونه کردن (قلب) و واچگشتِ (تحریف) واژگان پارسی یا به دیگر سخن با دَگل (تقلب) در واژگان پارسی انجام شده است. برای نمونه واژگان ساده و زیبای پارسی زیر با واچگشتِ (تحریف) به واژگان عربی برگردانده شدهاند (مقلوب کردهاند)، که شمار این واژگان دَگل (تقلب) شده یا معرب شده بیش از سه تا چهار هزار واژه است:
مانک [معنی]، شاهراه [شارع]، نمونه [نموذج]، زِفر [صفر]، اندازه [هندسه]، کلات [قلعه]، کادیک [ قاضی]، اِرتا [ارض]، تَپ [ طب]، آسیم [عظیم]، سَرتک [سراط]، آسمان [سماء]، سنایش [ثنا]، فریز [فریضه]، روزی [رزق]، مولش [مهلت]، برگ، [ورق] هَیون [حیوان]، نانوک [نعنا]، لشکر [عسکر]، اَسه [عطسه]، آم [عام]، کالب [قالب]، کاست [قسط]، کوپله [قفل]، کیسر [قیصر]، مَتل [مثل]، ماتک [ماده]، ترجمان [مترجم]، فردم [فرد]، هام [تمام]، کاسپین [قزوین]، کمیدان [قم]، سناه [سلاح]، بهار [بحر]، چالیپا [صلیب]، اَزبا [دعا]، مینُوی [معنوی]، اَپد [اَبد]، کله [قله]، برخی [بعضی]، مهرک [مریض]، چلیپا [صلیب]، زهیه [ضخم]، مهرآب [محراب]، مزگت [مسجد]، کپا [قبا]، زات [ذات]، نال [نعل]، رده [ردیف]، کندک [خندق]، وچیر [وزیر]، بنیاد [بنیان]... و هزاران واژهی دیگر.
راه ساده برای بازشناختن واژگان برگردانده شدهی پارسی این است که سدها واژهی رواگ (رایج) در زبان پارسی را که به نگر (نظر) عربی میآیند برداریم و به جای آن یکی از چهار واچ (حرف) پارسی [پ]، [ژ]، [گ]، [چ] را بنشانیم، خواهیم دید که واژهی عربی همان پارسی خود ما است. مانند واژهی [جاد] که معرب [گات] اوستا به مانک (معنی) خواندن و یا واژگان [نظر] و [رواج] و [تقلب] که معرب [نگر] و [رواگ] و [دگل] پارسی است که از آنها نیک خوانی (تجوید) ساختهاند. همین دَگل (تقلب) را با واژگان دیگر زبانها هم کردهاند، مانند واژگان [موسیقی] و [قانون] و [لغت] که همان [موزیک] و [کانون] و [لُگُس] یونانی است.
شایسته است که فرهنگستان عرب زدهی ما هزاران واژهی زیبا و روان پارسی را که در هزار سال گذشته از ایران فَرَوایش (مهاجرت) کرده و درون زبانهای اردو و پشتو و ترکی و عربی شدهاند، جستجو کرده و به ایران برگرداند و به درون زبان پارسی باز آورد و زنده کند. باز هم میتوان با رویکرد به این که کشور ما بیش از شست هزار روستا دارد که نام بیشتر آنها دست نخورده و زیبا و با چم (مفهوم) است بهره گرفت، براستی چرا از این نامها بهره گرفته نمیشود؟
در دادگستری هشتاد درسد واژگان داتها (قوانین) و آیین نامهها عربی است، هیچ گواهیده (دیپلمه) یا کارشناس (لیسانس) زبان پارسی توانا به دانستن دِپ (متن) داتهای (قوانین) دادگستری نیست و زبان دات (قانون) از زبان همهی مردم از بن جدا و دگرگون است.
چرا این واژگان به پارسی برگردانده نمیشوند؟
ایدون باد،
همایون و سیامک
کیومرث معرب گویمرت پارسی است، یاداوری میشود گویمرت و نه گیومرت.
برای سَره (خالص) نویسی از واژه نامههای زیر یاری گرفته شده است:
واژه یاب، فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه، در سه پوشینه (جلد)، از ابولقاسم پرتو، انتشارات اساطیر
فرهنگ نامهی پارسی آریا از ج. دانشیار، انتشارات فرهنگ مردم، سپاهان (اصفهان)
فرهنگ زبان پهلوی، از دکتر بهرام فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران
فرهنگ واژههای اوستا، در چهار پوشینه (جلد)، از احسان بهرامی به یاری فریدون جنیدی، انتشارات بنیاد نیشابور
هشدار: پخش و هر گونه بهره برداری از این نوشتار، تنها با آوردن نام و رایانامهی (ایمیل) نویسنده برای همگان روا (مجاز) است!
From: Amir Ali <grms2004@gmail.com>To: farsibooks@yahoogroups.com
Subject: [farsibooks] زبان پارسی و زبان عربی
داستان کوتاهی که در ادامه میخوام بیارم پیام مهمی داره که من خودم سعی میکنم آویزه گوشم باشه و خواهش میکنم شما دوستان هم حوصله کنین، حتی اگه براتون تکراریه، تا آخر بخونین....ضرر نمیکنین؛
معلمی با جعبهای در دست وارد کلاس شد و جعبه را روی میز گذاشت. بدون هیچ کلمهای، یک ظرف شیشهای بزرگ و چند سنگ بزرگ از داخل جعبه برداشت و تا جایی که ظرف گنجایش داشت سنگ بزرگ داخل ظرف گذاشت.
سپس از شاگردان خود پرسید: آیا این ظرف پر است؟
همه شاگردان گفتند: بله.
سپس معلم مقداری سنگریزه از داخل جعبه برداشت و آنها را به داخل ظرف ریخت و ظرف را به آرامی تکان داد. سنگریزهها در بین مناطق باز بین سنگ های بزرگ قرار گرفتند. این کار را تکرار کرد تا دیگر سنگریزهای جا نشود.
دوباره از شاگردان پرسید: آیا ظرف پر است؟
شاگردان با تعجب گفتند: بله.
دوباره معلم ظرفی از شن را از داخل جعبه بیرون آورد و داخل ظرف شیشه ای ریخت و ماسهها همه جاهای خالی را پر کردند.
معلم یکبار دیگر پرسید: آیا ظرف پر است؟ و شاگردان یکصدا گفتند: بله.
معلم یک بطری آب از داخل جعبه بیرون آورد و روی همه محتویات داخل ظرف شیشهای خالی کرد و گفت: حالا ظرف پر است.
سپس پرسید: میدانید مفهوم این نمایش چیست؟
و گفت: این شیشه و محتویات آن نمایی از زندگی شماست. اگر سنگ های بزرگ را اول نگذارید، هیچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهید یافت. سنگهای بزرگ مهمترین چیزها در زندگی شما هستند؛
خدایتان ، خانوادهتان ، فرزندانتان ، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان.
چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر نباشند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود. به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگ ها ی بزرگ را بگذارید، در غیر این صورت هیچ گاه به آنها دست نخواهید یافت. اما سنگریزهها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل تحصیل، کار، خانه و ماشین. شنها هم سایر چیزها هستند؛ مسایل خیلی ساده.
معلم ادامه داد: اگر با کارهای کوچک (شن و آب) خود را خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر می کنید و هیچ گاه وقت کافی و مفید برای کارهای بزرگ و مهم (سنگ های بزرگ) نخواهید داشت. اول سنگهای بزرگ را در نظر داشته باشید، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند.
«اشخاص موفق از عمل باز نمیایستند. اشتباه میکنند، اما دست نمیکشند.» این جمله معروف و تاثیرگذار موسس مجموعه هتلهای زنجیرهای هیلتون است. هتلهای هیلتون در ۱۹۱۹ با تاسیس هتل موبلی در سیسکوی تگزاس توسط کنراد هیلتون پایهگذاری شد که پیشتاز هتلهای زنجیرهای در دنیا به شمار میآید. بزرگترین هتلدار دنیا، در روز کریسمس سال 1887 در نیومکزیکو متولد شد. هیلتون هفت خواهر و برادر داشت و پدرش در سن آنتونیو تاجری سرشناس و مالک یک فروشگاه بزرگ بود. کنراد به عنوان پسر ارشد خانواده ضمن کمک به پدر مهارتهای اولیه کارآفرینی را آموخت و بزرگترین درس زندگی؛ یعنی سختکوشی را از پدرش یاد گرفت.
او تحصیلات خود را در کالج نظامی نیومکزیکو ادامه داد و در این زمان بهدلیل ثروت زیاد خانواده به کالیفرنیا نقل مکان کردند، اما کمی بعد، پدرش پول زیادی از دست داد و مجبور شدند دوباره به سن آنتونیو بازگردند و در خانه بزرگی نزدیک ایستگاه راهآهن زندگی کنند. به تدریج با بزرگ شدن بچهها و ترک کردن خانه توسط آنها، پدر تصمیم گرفت اتاقها را به توریستها اجاره دهد. کنراد و برادرش به ایستگاه قطار میرفتند تا به توریستها خوشامد بگویند و چمدانهای آنها را تا پانسیون خودشان حمل کنند. طولی نکشید که خانواده دوباره ثروتمند شد و پانسیونداری را رها کردند.
کنراد در سال 1917 هنگامی که ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد، به ارتش آمریکا پیوست و به اروپا رفت. در این زمان بود که پدرش را در سانحه رانندگی از دست داد. وی پس از بازگشت از جنگ به تگزاس رفت و با مالک هتل موبلی آشنا شد که چون از عهده اداره هتلش برنمیآمد، آن را به قیمت بسیار پایین میفروخت. کنراد با خرید آن هتل، وارد صنعت هتلداری شد و از آنجایی که تجربه خوبی در پانسیون داری داشت، توانست این پانسیون50 اتاقه ارزان قیمت را به یک هتل آبرومند تبدیل کند و با این عمل سود خوبی به دست آورد. اولین هتلی که هیلتون نام خود را روی آن نهاد، دالاس هیلتون بود که در سال 1925 ساخته شد.
تجارت این تاجر مصمم تا زمانی خوب پیش رفت که رکود بزرگی در ایالات متحده و برخی کشورهای جهان در اوایل سال 1928 رخ داد. این سالها برای هیلتون نیز سالهای بدی بود و ورشکستگی سبب شد بسیاری از املاک و داراییهایش را از دست بدهد. اما همچنان به عنوان مدیر این مجموعهها باقی ماند و بعدها دوباره این املاک را خریداری کرد.
در سال 1939، اولین هتلش در خارج از تگزاس را در نیومکزیکو بنا کرد و در سال 1943 با خرید دو هتل با نامهای روزولت و پلازا در نیویورک، شرکت هیلتون را به عنوان اولین مجموعه هتلهای زنجیرهای آمریکا معرفی کرد. در 1949، هیلتون بزرگترین و مجللترین هتل مشهور نیویورک بهنام والدورف آستوریا را خریداری کرد. سپس شروع به توسعه تجارت خود در خارج از ایالات متحده نمود و اولین هتل هیلتون در اروپا در 1953، در مادرید افتتاح شد.
در 1954، گروه هیلتون با خرید هتلهای استتلر (که توسط انستیتوی مدیریت آمریکا بهعنوان 10 شرکت برگزیده کشور از لحاظ بهترین مدیریت شناخته شده بود) به مبلغ 111 میلیون دلار، بزرگترین معامله املاک آن زمان را به نام خود ثبت کرد.
کنراد در سال ۱۹۵۷ زندگینامه خود با عنوان «مهمان من باش» را منتشر کرد. در آن سالها وی بودجه بورسیه دانشجویان رشته «مدیریت رستوران و هتلداری کنراد هیلتون» در دانشگاه هیوستون را تامین میکرد. کنراد هیلتون در سال ۱۹۷۹ درگذشت و پسرش بارون اداره شرکت را به دست گرفت. کنراد بخش عمده ثروتش را برای بنیاد خیریه خود به نام بنیاد کنراد نیکولسون هیلتون به ارث گذاشت.
به دنبال افتتاح شعبههای مادرید، استانبول و پورتوریکو، هتلهای کنراد به عنوان یکی از زیرمجموعههای هیلتون در سال 1982 با هدف راهاندازی شبکهای از هتلها و استراحتگاههای لوکس در بزرگترین پایتختهای تجاری و گردشگری جهان، تاسیس شد. پانزده سال بعد، شرکت هیلتون بینالمللی، با توافقنامهای که هیلتون را محدود به استفاده از نام و علامت تجاری هیلتون در ایالات متحده و هیلتون بینالمللی را قادر به استفاده انحصاری از این نام در سایر کشورها میکرد، تاسیس شد. این مجموعه با ارائه سرویسهای کارت اعتباری، کرایه ماشین و دیگر خدمات مسافرتی توسعه پیدا کرد و یک استاندارد جهانی برای خدمات و امکانات هتل تعیین نمود.
در ژانویه سال 1997، هیلتون بینالمللی و هتلهای هیلتون، از طریق چندین اتحادیه بازاریابی و تجاری، شرکت خود را متعهد به پیشبرد مشترک نام تجاری هیلتون در سراسر جهان کرده و در نوامبر سال 2000، اقدام به سرمایهگذاری مشترک برای توسعه نام تجاری کنراد در زمینه هتلهای لوکس در سراسر جهان کردند. با ادغام هیلتون بینالمللی توسط شرکت هتلهای هیلتون در مارس 2006، نام تجاری کنراد در حال حاضر بزرگترین نام تجاری لوکس در خانواده هیلتون میباشد.
کنراد با آینده نگری خاص خود، تفکر بزرگی را پایهگذاری کرد که اکنون گروه هتلهای هیلتون را به یکی از بزرگترین مجموعههای سرویسدهی به مشتریان قرار داده است. میراث افتخارآمیز خانواده هیلتون مرهون این تفکر کنراد است. هنوز هم میهماننوازی در تمامی خدمات و سرویسهایی که در هتلهای هیلتون ارائه میشود، به خوبی ملموس است و با ارائه بهترین سرویسهای مشتریمداری در صنعت هتلداری، نیازهای میهمانان را بهخوبی برآورده مینماید. تا سال ۲۰۰۸ تعداد هتلهای هیلتون به ۵۵۳ باب رسیده بود و اکنون با 105هزار کارمند در بیش از 2600 شعبه دارد و با درآمدی بالغ بر 8 میلیارد دلار در سال توسط شرکت هتلهای هیلتون در لسآنجلس، کالیفرنیا اداره میشود.